شاهکار هنری حضرت علی(ع)، خطبه بدون نقطه

لحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ. الواحدُ الاحدُ الأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ. سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها. الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ. عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ. وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً(صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ. أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً. صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ. أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَةً. اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا – رَحِمَکُمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا  الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها. هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً. اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ. عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم. وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.

معنی:
ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش است. از آنِ اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بارترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتازترین ستایش و سزاوارترین آن. یگانه و یکتای بی نیاز(ی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی. شاهان را(به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت و به تاختن واداشت. و ستمکاران(و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را(به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و(برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را(برای زندگی در آن) به درستی (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار(یکایک) آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند(هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت. معبود نخستین که نه او را هم طرازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و مایه ی سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد(به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید. کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد. بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی(در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است. خداوند این امّت را به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و فروزنده ترین ستاره یمن و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان(در نیاکان) است و زیباترین آنها در(نسل و) شاخسار و درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در نوجوانی و بزرگسالی.

درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر(برای آنان) و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، (برای همیشه:) تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر. او فرستاد تا تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای(زندگی) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (: و شرم آور کار)تان. و تا مایه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی(بس بزرگ).

از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشمارید. خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. و از درگاهش سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را و کمال سعادت را بطلبید و حمد آن یگانه را به جا آورید.

آشنایی با دکتر حسین کرمى قاری ممتاز بین المللی

دکتر کرمی 

آقاى حسین کرمى روز اول فروردین سال 1342 در شهر اردبیل در خانواده اى مذهبى و متوسط دیده به جهان گشود. جدّ مذهبى خانواده از همان آغاز، بر عشق و اشتیاق به قرآن را در ژرفاى وجود او نشاند و ایشان را در جرگه عاشقان و دوستداران این کتاب انسان ساز قرار داد. و به این ترتیب او که خانه دلش از شنیدن تلاوت قرآن از رادیوى قاهره در 8 سالگى به قرائت قرآن علاقه مند شد و به جلسات قرآن شهر اردبیل رفت. دکتر حسین کرمى از همان سن 8 سالگى با شرکت در جلسات قرآن شهر اردبیل و همزمان با تحصیل و تجوید به فراگیرى مقدمات تلاوت قرآن هم پرداخت و با گوش دادن به نوارهاى تلاوت اساتید مشهور مصرى توانایى خودش را در مسیر تلاوت بیشتر کرد. او با تقلید از تلاوت هاى استاد منشاوى در آغاز کار و بقیه اساتید در ادامه کار، اولین گام ها را در مسیر تلاوت برداشت و توانست به موفقیتهاى چشمگیرى در مسیر تلاوت دست پیدا کند. دکتر کرمى از جمله قاریانى است که علاوه بر فعالیت در زمینه هاى قرآنى و تلاوت به فراگیرى علم و دانش نیز اهتمامى وافر دارد. به همین دلیل هم تحصیلات خود را تا مقطع فوق تخصص جراحى کلیه ادامه داده و د حال حاضر داراى مدرک دکتراى فوق تخصص جراحى کلیه است. دکتر حسین کرمى به موسیقى عرفانى وهم چنین از میان رشته هاى ورزشى به فوتبال علاقه دارد. وى علاوه بر مداراى بیماران کلیوى در بیمارستان شهداى تجریش عضو هیأت علمى دانشگاه شهید بهشتى نیز مى باشد.

رتبه هایى که تا کنون آقاى حسین کرمى در مسابقات مختلف به دست آورده است عبارتند از:

رتبه نخست در مسابقات کشورى که در شهر مقدس قم برگزار شد.

رتبه نخست در سال 1378 در شانزدهمین دوره مسابقات بین المللى قرآن کریم در تهران.

رتبه دوم در سال 1372 در مسابقات جهانى قرآن کریم در کشور مالزى.

رتبه نخست در سال 1377 در کشور سوریه و در مسابقات قرآنى.

آقاى حسین کرمى در سال 1378 ازدواج کرد و یک فرزند بنام امیر على دارد و همسرشان داراى مدرک دکترا در رشته زنان و زایمان است و ایشان هم به مسائل مختلف قرآنى علاقه وافر دارند. دکتر حسین کرمى نیز مثل بسیارى از قاریان برجسته در ابتداى کار از سبک قاریان مصرى مثل استاد منشاوى تقلید کرده است امّا اعتقاد دارد که هر قارى قرآنى در ابتداى کار تلاوت باید از قاریانى مثل منشاوى، عبدالباسط، مصطفى اسماعیل، شحات محمد انور و متولى عبدالعالى تقلید نماید و بعد از طى مراحل ابتدایى باید از تقلید محض خارج شود و با تسلط بر الحان و موسیقى عربى و قرآن به تلاوت بپردازد و میان معنا و الفاظ آیات در تلاوت هایش پیوند برقرار نماید. ایشان تا کنون به کشورهاى زیادى همچون مالزى، سنگاپور، هند، بنگلادش، سوریه و ترکیه براى تلاوت قرآن سفر کرده و بیش از ده ها بار براى انجام مناسک سیاسى عبادى حج به عنوان قارى اعزام شده است.

آقاى دکتر حسین کرمى از اساتیدى مثل مصطفى اسماعیل، عبد الباسط و منشاوى به عنوان بهترین و برترین قاریان عصر طلائى تلاوت در مصر یاد مى کند و همچنین از اساتیدى مثل شعیشع، شحات محمد انور و احمد نعینع به عنوان قاریان برتر کنونى در مصر نام مى برد. دکتر کرمى که خود از قاریان برجسته کشور است و بارها در محضر مقام معظم رهبرى به تلاوت پرداخته است به قاریان ایرانى سفارش مى کند که براى موفقیت در امر تلاوت ابتدا به فراگیرى تجوید و اصول صحیح آن از اساتید برجسته فن تجوید بپردازند و بعد از آنکه تجوید را تکمیل کردند به مسائل دیگر روى بیاورند و براى فراگیرى لحن خوش و مطابق با آیات، بسیار به نوارهاى مختلف اساتید قرآن گوش جان بسپارند و نکات لازمه آن را از تلاوتهاى مختلف فرا بگیرند. ایشان همچنین تقلید را در ابتداى امر تلاوت لازم و ضرورى مى دانند آنرا باعث خلاقیت در انسان مى شمارد زیرا هنگامى که انسان به طور کامل تقلید از یک قارى را انجام داد باید تقلید را کنار بگذارد و تمام آنچه را که از تقلید آموخته و بدست آورده در تلاوت هاى خود به نحو بدیع بکار برد و او آخر سفارش مى کند که قاریان قرآنى اخلاق و رفتار قرآنى را رعایت کنند و به آن ملزم باشند و به پیش کسوتان در امر تلاوت احترام بگذارند و به آیات قرآن عمل کنند. 

دکتر کرمی

جلسه تمهید مقدمات برگزاری نوزدهمین دوره مسابقات اذان کشور

جلسه 

جلسه تمهید مقدمات برگزاری نوزدهمین دوره مسابقات اذان دانش آموزان سراسر کشور یادواره رحیم موذن زاده اردبیلی با حضور مدیرکل، معاونین پرورشی و تربیت بدنی، پژوهش، برنامه ریزی و منابع انسانی، آموزش متوسطه، پشتیبانی، روسای ارزیابی عملکرد، حراست، تدارکات و روابط عمومی به منظور نهائی نمودن برنامه های پیشنهادی و فوق برنامه ها در دفتر مدیرکل آموزش و پرورش استان اردبیل تشکیل شد.

ابتدا کلام الله صفری معاون پرورشی و تربیت بدنی اداره کل ضمن گزارشی از تشکیل 9 کمیته و برنامه های پیشنهادی را تحت عنوان «130 گام مطلوب» برای برگزاری با شکوه این مسابقه کشوری قرائت نمود و هزینه های پیشنهادی را هم اعلام کرد.

ژیلا فیروزی مدیرکل آموزش و پرورش استان ضمن تشکر و قدردانی از اعضای ستاد و عوامل اجرائی از معاونین و حاضرین در جلسه خواست نهایت همکاری خود را برای اجرای منظم و با شکوه این مسابقات معمول دارند و معاون پرورشی ریز برنامه ها را جهت طرح در شورای آموزش و پرورش استان آماده کنند تا از نظر شورا و استاندار اردبیل استفاده گردد.

مدیرکل آموزش و پرورش استان خواستار برنامه ریزی اذان گوئی دانش آموزان منادیان توحید، در 260 مسجد شهر به منظور تبلیغ برنامه قبل از افتتاحیه انجام گیرد و تمامی دانش آموزان شرکت کننده در مسابقه در روز جمعه به وقت شرعی اردبیل هم صدا در مصلی نماز جمعه، ندای توحید و اذان را سر دهند و در استقبال از استان ها، با گویش هر استانی با ندای اذان استقبال نمایند و سعی شود مجریان برنامه با هماهنگی وزارت آموزش و پرورش از بومی استان باشد.

گفتنی است که این مسابقه از ۲۳ لغایت ۲۷ تیر ماه در مرکز استان اردبیل برگزار خواهد شد. 

خبرگزاری پانا استان

رهنمود اعزام دانش آموزان به مسابقات

با سلام و احترام 

رهنمود اعزام نوزدهمین دوره ی مسابقات اذان دانش آموزان سراسر کشور از طریق لینک های زیر جهت استفاده ی لازم قابل دانلود می باشد: 

فلسفه ی اذان

فلسفه ی اذان 

اذان، یکی از شعارهای مهم اسلام است که ضمن اشاره به اهمیت نماز، وجه ممیز و فصل مشخص دین اسلام از سایر ادیان است.

تاریخ تشریع اذان: اذان در اسلام پس از هجرت پیامبر اکرم(ص) به مدینه تشریع شد، پس از هجرت پیامبر اسلام به مدینه و فزونی مسلمانان، نیاز به وسیله ای برای اعلام وقت نماز و تجمع مسلمانان برای برپایی این فریضه بزرگ بود. پیامبر اسلام(ص) در فکر اتخاذ تصمیمی در این مورد بود تا این که این امر از طریق وحی و تشریع اذان حل شد.

اهمیت اذان: اذان شعاری سکوت شکن، موزون، کوتاه، پرمحتوا و سازنده است که دربردارنده اساسی ترین پایه های اعتقادی و جهت گیری عملی مسلمانان است. اذان در اسلام، سرود الهی، شعار و ندایی جهت معرفی امت واحد اسلامی است. اذان، اعلام موجودیت اسلام، معرفی عقاید و اعمال مسلمانان و فریاد علیه معبودهای خیالی است. اذان، نشانه باز بودن فضای تبلیغات و اعلام مواضع فکری مسلمانان به صورت روشن و صریح است و همیشه نشانه هشیاری و بیداری از غفلت است. اذان، آماده ساختن روح، دل و جان برای ورود به «نماز» و فریادی است که طنین ملکوتی آن در فضا، دل مؤمنان را به سوی خدا می کشد و بر وحشت و خشم کافران می افزاید. هم چنان که این وحشت را در جملات «گلاستون» سیاست مدار و صهیونیست انگلیسی مشاهده می کنیم. وی در پارلمان می گوید: «تا هنگامی که نام محمد در مأذنه ها بلند است و کعبه پابرجاست و قرآن راهنما و پیشوای مسلمان است، امکان ندارد پایه های سیاست ما در سرزمین های اسلامی استوار و برقرار گردد».

نمونه این وحشت در رفتار مشرکان و منافقان عصر پیامبر اکرم نیز دیده می شود؛ هم چنان که در آیه 58 سوره مائده آمده است: «آنان هنگامی که اذان می گوید و مردم را به نماز فرا می خوانید آن را مسخره و بازی می گیرند این به خاطر آن است که آنان جمعی نابخردند».

فلسفه تکرار اذان: از مطالب یاد شده تا حدود زیادی راز و فلسفه تکرار اذان روشن شد. افزون بر آن گفتنی است اساساً هر گروه، جمعیت و ملتی برای معرفی خود و آگاهاندن مردم برای امری و تجمع در جایی، از سرود یا شعار و یا وسیله ای استفاده می کنند. ناقوس کلیسا در مسیحیت، سرود ملی هر کشور و شیپور در برخی شهرها از آن جمله است. در اسلام نیز برای این امر مهم، اذان تشریع شد تا نشانه ای برای تجمع مردم و آمادگی آنان برای نماز باشد؛ ضمن آن که اذان برخلاف ناقوس کلیسا دارای محتوایی بس عمیق است که حتی تکرار آن در نمازهای فرادا، انسان را از غفلت بیدار کرده و او را به توحید و عقاید اساسی اسلام هشیار می سازد.
فلسفه تشریع اذان و تکرار آن، در حدیثی طولانی از امام رضا(ع) چنین بیان شده است: «مردم که مأمور به اذان شدند علت های فراوان دارد از جمله، آن کسی را که سهو کرده، یادآور باشد و آن را که غافل است متنبه سازد و کسی که وقت را نمی داند و از آن غافل است هشیار سازد. اذان گو با اذانش مردم را به پرستش خالق دعوت می کند، به آن ترغیب می کند، خود اقرار به توحید دارد، ایمان و اسلام را آشکار می سازد و آن را که فراموشش کرده یادآوری می کند...».

همچنین امام خمینی در این باره می فرمایند: «بدان که سالک الی الله در اذان، باید قلب که سلطان قوای ملکوتیه و ملکیه است و دیگر جنود منتشره و جهات متشتته ملک و ملکوت را اعلان حضور در محضر دهد و چون وقت حضور و ملاقات نزدیک گردیده، آنها را مهیای زایدی اگر از مشتاقان و عاشقان است به جلوه ناگهانی دامن از دست ندهد و اگر از محجوبان است بی تهیه اسباب و آداب وارد محضر مقدس نگردد. پس سر اجمال اذان، اعلان قوای ملکوتیه و ملکیه و جیوش الهیه برای حضور است و ادب اجمالی آن، تنبیه به بزرگی مقام وخطر آن و عظمت محضر و حاضر و تذلل و فقر و فاقه و نقص و عجز ممکن از قیام به امر و قابلیت حضور در محضر است».

افزون بر موارد یاد شده، شاید یکی دیگر از مصلحت های تکرار اذان همان فلسفه تکرار نماز باشد، امام صادق(ع) در فلسفه وجوب و تکرار نماز می فرمایند: «... خدای تبارک و تعالی چنین خواست که مسلمانان نام و یاد محمد و دین او را از یاد نبرند؛ از این رو نماز را بر ایشان واجب فرمود تا روزی پنج مرتبه به یاد او باشند و نامش را به زبان آورند و نماز و یاد خدا از آنان خواسته شد تا مبادا از یاد خدا غافل شوند و فراموش کنند و در نتیجه یاد و نامش محو شود».

در پایان تذکر این نکته شایسته است که علل یاد شده در روایات و یا دریافت های عقلی در زمینه فلسفه احکام نوعاً حکمت های احکام هستند نه فلسفه و علت تام آنها. اگر نکته دریافت شده، علت تامه حکمی باشد با وجود آن حکم است و با نبودش نیز حکم از بین خواهد رفت اما اگر حکمت باشد بود و نبود آن تنها به عنوان جزیی از علت نقشی خواهد داشت و چه بسا افزون بر آن حکمت های دیگری برای حکم باشد که ما از آن بی خبریم.

منبع: سایت تبیان

زندگینامه ی استاد رحیم موذن‌زاده اردبیلی(1304-1384)

رحیم موذن زاده اردبیلی اول مهرماه سال 1304 در اردبیل به ‌دنیا آمد. اذان‌گویی و نوحه‌خوانی و منبری را از شیخ عبدالکریم به ارث برد و تا آخر عمر راه او را ادامه داد. خودش می‌گفت که اذان‌گویی در خانواده آنها، 150 سال قدمت دارد و نام فامیل آنها به همین دلیل موذن شده است؛ «زمانی که آن موقع‌ها در اردبیل شناسنامه می‌دادند، به تناسب شغل و حرفه، نام خانوادگی انتخاب می‌کردند. به پدر بزرگم هم گفته بودند تو چه‌کاره‌ای؟ گفته بود موذن. گفته بودند نام خانوادگی شما موذن است».

استاد رحیم در کودکی به مکتب‌خانه می‌رود و تحت نظر میرزا عزیز، قرآن و دستگاه‌های موسیقی را فرا می‌گیرد. به گفته خودش: «‌در آن دوران ما عوض دبیرستان مکتب می‌رفتیم. همه هم متدین بودند. خانواده‌ها در دوره ما در ابتدای امر، بچه‌ها را با قرآن مانوس می‌کردند. ما هم پس از طی این مرحله، به مدرسه حاج ابراهیم آمدیم. طلبه بودیم به اصطلاح امروز ولی حین طلبگی، این اذان با ما همراه بود». پس از یادگیری اصول نوحه‌خوانی و اذان‌گویی، با همراهی پدر در مسجد اردبیل به این‌کار مشغول می‌شود و گاهی نیز برای خواندن یک نوحه‌ به شهرهای اطراف، خصوصا تالش می‌رود.

پسر به جای پدر:

با سکونت پدر در تهران، رحیم موذن برای تحصیل حوزوی رهسپار قم می‌شود. حاج مهدی سراج- از دوستان رحیم- می‌‌گوید: «وقتی شیخ کریم به تهران می‌آید، رحیم را برای درس خواندن به قم می‌فرستد. صدای رحیم آن‌قدر خوب بوده که دیگر همیشه او برای مجالس، در قم می‌خوانده است. مداحان قم پیش شیخ کریم شکایت کرده بودند که با آمدن رحیم ما از کار افتاده‌ایم». رحیم درس خارج فقه می‌خواند و ظهرها در حرم حضرت معصومه اذان می‌گفت. 

استاد رحیم موذن زاده 

سال 1329 شیخ کریم فوت می‌کند و رحیم که فقط 25 سال سن دارد، به تهران می‌آید تا جای خالی پدر را در مسجد امام پرکند. خودش ماجرا را این‌گونه تعریف می‌کند: «مرحوم پدرم سال 1322 برای نخستین بار اذان را در رادیو گفت و همین روند تا 1326 که برنامه سحری را به صورت زنده اجرا می‌کرد، ادامه داشت. او در سال 1329 سکته کرد و من قبول کردم جای او اذان بگویم تا الان که با این سن و سال هنوز مشغولم و افتخار دارم که با گفتن آن یک اذان، برای اسلام و مملکتم کاری کرده‌ام. ما که نه ثروت داریم، نه مکنت و همین یک اذان برایمان بهترین خیر است».

در همین سال است که نام خانوادگی او نزد مردم از موذن به موذن‌زاده اردبیلی تغییر می‌کند. جعفر تعریف می‌کند که «وقتی شیخ کریم می‌میرد و پدرم به جایش اذان می‌گوید، مجریان رادیو ایران برای معرفی او به مردم، «زاده اردبیلی» را به فامیل پدرم اضافه می‌کنند تا به شنوندگان بگویند او پسر شیخ کریم است. سر همین موضوع، «همه فکر کردند که نام‌خانوادگی پدر من موذن‌زاده اردبیلی است و همین نام هم تا آخر روی او ماند».

همسر رحیم موذن‌زاده اردبیلی تعریف می‌کند که حاج رحیم حدود سال 1330 به اردبیل می‌آید و از او خواستگاری می‌کند؛ «4 ماه بود که پدرش فوت کرده بود. ما عروسی کردیم و آمدیم تهران. خانواده‌های ما با هم همسایه بودند و ساکن یک محله بودیم. به یکی از همسایه‌ها رشوه داده بود و گفته بود که این دختر  را برای من خواستگاری کن. من تا بعد از عقد ندیده بودمش. من را در آشپزخانه پدرم عقد کردند و بردند خانه او. آنجا برای اولین‌بار دیدمش. خودش می‌گفت قبلاً یک‌بار من را دیده بوده. با عمه‌ام رفته بودم حمام. بعد که بیرون آمدیم، من پایم لیز خورد، زمین خوردم و آن موقع من را دیده بود».

حاج رحیم پس از ازدواج، دوباره به تهران باز می‌گردد. همسر آن مرحوم ادامه می‌دهد: «15 روز بعد از عروسی آمدیم تهران. اول بازار تهران مستاجر بودیم و بعد رفتیم خیابان سینا یک خانه کوچک گرفتیم. بعد آنجا را هم فروختیم و آمدیم آریانا(مالک اشتر) زندگی کردیم. آنجا هم چند سالی بودیم و آخر سر آمدیم اینجا(مهر شهر کرج). به گفته حاج عسگر عاشقی، خانه حاج رحیم در مهر شهر کرج، کوچک بود و او همیشه به شوخی این خانه را زندان موسی بن جعفر می‌نامیده است. همسر موذن‌زاده هم این موضوع را تایید می‌کند: «2 تا اتاق داشتیم و 6 تا بچه».

اتصال به بالا در رادیو:

تا سال 1334 که صدای حاج رحیم در رادیو ضبط شود، موذن‌زاده اردبیلی برای مسجد امام و رادیو ملی به صورت زنده اذان می‌گفت. خانم بخشش کن(همسر مرحوم استاد موذن زاده) می‌گوید: «ماه رمضان، هر روز با هم می‌رفتیم مسجد ارگ و من بیرون می‌ماندم و او می‌رفت اذانش را می‌گفت و با هم بر‌می‌گشتیم خانه. از همان‌جا هم مستقیم در رایو پخش می‌شد».

جعفر موذن‌زاده اردبیلی- پسر ارشد حاج رحیم- می‌گوید: «سال 1334 پدر به رادیو می‌رود و از مهندس محبی- مسؤول استودیو 6- می‌خواهد که اذانش را ضبط کنند. ماه رمضان بود و از او می‌خواهند که برود بعد از افطار برای ضبط بیاید. پدر قبول نمی‌کند و می‌گوید الان باید اذانش را ضبط کنند. خودش می‌گفته آن روز حال خاصی داشته و گویا به ایشان الهام شده بود که باید اذان را همان لحظه برای ضبط بخواند. خلاصه مسؤولان رادیو قبول می‌کنند و پدر برای ضبط به استودیو می‌رود. به گفته خودش، وقتی برای ضبط این اذان به استودیوی رادیو رفته، اذان را در تمام گوشه‌ها امتحان کرده و دیده که جا نمی‌افتد. همان‌طور که می‌دانید دستگاه بیات ترک یک حزن خاصی دارد و پدر هم در همین دستگاه، در گوشه روح‌الارواح، اذان را خوانده. می‌گفت وقتی اذان را در این گوشه خواندم، احساس کردم که به بالا وصل شدم. دیگر تا پایان اذان، در استودیو نبودم».

جعفر خاطره جالبی را نیز از قول پدرش از اولین ضبط این اذان در رادیو تعریف می‌کند: «وقتی پدر اذان را می‌خواند، یکی از خواننده‌های مطرح موسیقی ایرانی که در حال تماشایش بوده، با تعجب از او می‌پرسد که اذان را در چه گوشه‌ای خواندی؟ پدر هم می‌گوید گوشه روح‌الارواح. آن خواننده مشهور به او می‌گوید که تابه‌حال این گوشه را نشنیده بوده است».  

استاد موذن زاده 

خود حاج رحیم در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا این ماجرا را این‌گونه تعریف می‌کند: «یک روزی تصمیم گرفتم تا یک اذان یادگاری بگویم. در استودیوی 6 صدا و سیما، هر گوشه‌ای انداختم، نشد تا اینکه آن را در روح‌الارواح آواز بیات ترک به این شکل که بیش از 50 سال پخش می‌شود گفتم. ما ایرانی هستیم و اذان ما باید برخاسته از خودمان باشد. الان اذان‌خوان‌هایی هستند که از عربستان تقلید می‌کنند و این پسندیده نیست و خود ما باید ابتکار به خرج دهیم. الان 50 سال است که کسی نتوانسته روی این اذان من اذان بگوید؛ حتی برادرم سلیم که آن صدای گیرا و زیبا را دارد و این خواست خداست؛ همان خدایی که می‌گوید اگر با من یک صدایی کنید، محبت شما را به قلوب همه می‌اندازم».

موذن‌زاده اردبیلی در ادامه به نکته‌ای اشاره می‌کند که عدم تحقق آن تاسف‌انگیز است؛ «البته 20 سال پیش می‌خواستم یک اذان دیگر را  به مدت 15 دقیقه که در میان آن دعا هم هست، پر کنم اما نگذاشتند و گفتند که اذان 6 دقیقه بیشتر نمی‌شود».

به گفته پسر او، موذن‌زاده تا 1357 و پیروزی انقلاب اسلامی، هر سال برای تجدید ضبط اذانش به رادیو می‌رفته: «از سال 34 به بعد، پدر هر سال برای ضبط به رادیو می‌رفت و اذانش را مجدد می‌خواند. اصلاً از طرف رادیو دستور بوده که این اتفاق بیفتد. تلویزیون الان بیشتر اذان ضبط شده سال 56 پدرم را پخش می‌کند. کانال 5 که همیشه این اذان را پخش می‌کند ولی بعضی ‌اوقات دیده‌ام که کانال‌های 1 و 3، اذان ضبط شده سال‌های‌ 34 و 35 را پخش می‌کنند. صدای پدر در این اذان، بسیار شفاف، جوان‌تر و رساتر است و خوب که دقت کنید، می‌توانید تفاوت شان را تشخیص دهید».

فراموشی و بیماری:

از سال 1357، دوره گمنامی موذن‌زاده اردبیلی آغاز می‌شود. موذن‌زاده در برخی مساجد تهران مناجات و نوحه می‌گفت و هر سال، شب‌های عاشورا در مسجد اردبیلی‌ها به منبر می‌رفت. جز خانواده و دوستان، کمتر کسی از وجود او آگاه بود. پسر بزرگ موذن‌زاده می‌گوید: «همه فکر می‌کردند که پدرم فوت کرده است. هیچ‌کس تا سال‌ها پیگیر نشد که او کجاست و چه می‌کند. تلویزیون و رادیو اذان او را پخش می‌کردند و مردم هم این اذان را دوست داشتند اما هیچ‌کس سراغی از او نمی‌گرفت». همسر او نیز از وضعیت بد مالی زندگی‌شان می‌گوید: «من در خانه مواظب بچه‌ها بودم و او صبح می‌رفت و شب می‌آمد. زندگی ما خیلی مشکل بود. بچه‌ها یکی‌یکی به دنیا می‌آمدند و خرج و مخارج زندگی کفاف نمی‌داد. کار موذن‌زاده هم فقط منبر بود و کار دیگری نمی‌کرد. روزی یک مجلس می‌رفت و خرج زندگی در نمی‌آمد».

جعفر تعریف می‌کند که چگونه به زنده بودن حاج رحیم پی می‌برند: «آقای غلامرضایی- مجری تلویزیون- خیلی اذان پدرم را دوست داشت و تعریف می‌کرد که از هر کس درباره موذن‌زاده اردبیلی پرسیده، گفته‌اند اول انقلاب فوت کرده است. غلامرضایی می‌گوید یک روز با یک آذری‌زبان برخورد کردم و از او سراغ موذن‌زاده را گرفتم و او به من گفت که زنده است». به این ترتیب، پس از 25 سال و در حالی که تنها 2 سال به پایان عمر او مانده بود، موذن‌زاده‌ اردبیلی مجدداً کشف می‌شود و یکی از خبرگزاری‌ها هم با او گفت‌وگو می‌کند.

«بیماری پدر از سال 74 شروع شد و در سال 84 به اوج رسید. این اواخر، سرطان از مثانه، به کلیه  و کبد و ریه‌هایش هم رسیده بود». جعفر تعریف می‌کند که تنها یک‌بار از پدر گله‌ای درباره بیماری‌اش شنیده است؛‌ در تمام مدتی که مریض بود، اصلا گله و شکایت نمی‌کرد و خیلی آرام بود؛ جز یک‌بار که به من گفت نمی‌دانم چرا این مریضی را گرفته‌ام. آدم مذهبی‌ای بود و دکترها برای مریضی‌اش به او سوند بسته بودند. او هم مدام مراقب بود که نجس نشود. فقط این موضوع بود که خیلی ناراحتش می‌کرد. حاج مهدی سراج‌زاده- دوست جوان موذن‌زاده اردبیلی- هم تاکید می‌کند که این حرف را به او هم گفته است: «یادم هست که در بیمارستان بودیم و 5 روز مانده بود به رفتنش. تا آن‌روز حتی یک‌بار هم ندیده بودم که از وضعیت خود گله‌ کند اما آن‌روز دست من‌را گرفت و گفت مهدی، چرا من به این روز افتادم و این نوع مریضی نصیبم شد؟ چشم‌هایش پر از اشک شده بود و من هم گریه‌ام گرفته بود. قبل از اینکه چیزی بگویم، خودش بلافاصله گفت که همه‌چیز خواست خداست. بعد هم فضا عوض شد و خندید».

همسر آن مرحوم هم از روزهای بیماری موذن‌زاده تعریف می‌کند؛ «این اواخر خیلی مریضی کشید و همه‌اش بیمارستان بود. بیچاره اصلاً اهل غر زدن نبود. من بداخلاقی می‌کردم؛ خب آدم باید راستش را بگوید؛ من هر چی می‌گفتم اصلا حرفی نمی‌زد».

حاجی به دیار باقی رفت:

موذن‌زاده در آخرین ماه‌های زندگی‌اش نهایتاً موفق می‌شود به آرزوی خود برسد و حاجی شود. پسر بزرگ او می‌گوید که پدرش پس از شنیدن خبر سفر حج بسیار خوشحال شده است؛ «وقتی قرار شد که از طرف لاریجانی که آن‌موقع رییس صدا و سیما بود، به مکه برود، حالش خیلی بد بود و 2 تا سوند به ایشان وصل بود ولی خوشحال بود و می‌گفت به آرزویش رسیده است. من رفتم اداره اوقاف و گفتم حال پدرم خوب نیست، از نظر پزشکی تاییدش نکنید. گفتند مگر می‌شود موذن‌زاده را رد کرد. این مرد باید به زیارت خانه خدا برود. 4ماه قبل از فوتش بود که با وضع خرابی‌ که داشت به مکه رفت. من خیلی نگرانش بودم. روزی که آمد، سریع خودم را به ایشان رساندم  و دیدم حالشان زیاد خوب نیست. گفتم فقط یک چیزی به من بگو، رفتی مکه چی‌ دیدی؟ گفت فقط همین را بگویم که رفتم خدا را دیدم و آمدم».

جعفر تعریف می‌کند که پدرش بنا به درخواست حجاج دیگر کشورهای اسلامی در مکه نیز اذان خود را گفته است: «می‌گفت از ایشان خواسته‌اند که در عرفات اذانش را بخواند ولی «علیا ولی‌الله» را نگوید. قبول نکرده بود. دست آخر آنها قبول می‌کنند که اذانش را کامل بخواند. می‌گفت اذانش را 20 دقیقه خوانده است». 

استاد موذن زاده 

علی معلم دامغانی که اذان موذن‌زاده اردبیلی را در عرفات شنیده بود، این اذان را یکی از بدیع‌ترین نمونه‌های اذان دانسته که نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته است؛ «رحیم موذن‌زاده را در عرفات زیارت کردم و به یاد دارم که ایشان در آنجا برای آخرین بار، اذان جاودانه‌ خود را اجرا کردند که بسیار مورد توجه حجاجی که از دیگر مناطق جهان آمده قرار گرفت و فکر می‌کنم او هم به آرزوی خود رسید».

موذن‌زاده اردبیلی پس از بازگشت از سفر حج، به علت پیشروی بیماری سرطان، در بیمارستان بستری می‌شود. پزشکان برای بهبود او دست به‌کار می‌شوند ولی سرطان دیگر تمام بدن او را فرا گرفته بود و کاری از کسی ساخته نبود.

مسؤولان کشور، یکی‌یکی به بالینش می‌آمدند و موذن‌زاده هم به آنها پند و اندرز می‌داد. جعفر تعریف می‌کند: «خیلی‌ها آمدند. یادم هست که به آقای مسجدجامعی که آن‌موقع وزیر ارشاد بود، یک کاغذی نشان داد که اسم 2 هزار تا جوان رویش بود. گفت این جوان‌ها مشکل دارند. شما وزیر هستید و باید یک کاری بکنید. اگر اینها به کار خلاف بیفتند، تقصیر شماست. گفت این جوان‌ها به درد این مملکت می‌خورند. باید یک فکری برای آنها کرد. با آقای حداد عادل هم که رییس مجلس بود، مدام از درد مردم حرف می‌زد».

موذن‌زاده آن‌قدر ملاقات‌کننده در بیمارستان داشت که در مواقع بیداری باید وقت خود را به احوالپرسی با آنها می‌گذراند. منصور موذن‌زاده می‌گوید: «کسی را رد نمی‌کرد. با اینکه حال بدی داشت، همه را می‌پذیرفت و با همه هم صحبت می‌کرد. بعضی وقت‌ها که دیگر اتاق جا نداشت، ما مجبور می‌شدیم که از اتاق بیرون برویم». سراج‌زاده هم در این‌باره می‌گوید: «وقتی در بیمارستان بود، دسته‌دسته دخترها و پسرها می‌آمدند و از او عیادت می‌کردند و می‌رفتند. با اینکه حال خوشی نداشت، با یکی‌یکی آنها احوال‌پرسی می‌کرد». پس از مدتی برای گشاد شدن سوند موذن‌زاده، عملی موفقیت‌آمیز صورت می‌گیرد اما دیگر دیر شده بود. سرانجام ریه پیرمرد نیز به دست سرطان از کار می‌افتد و او جهان را در 6 خرداد ماه 1384 به درود می‌گوید.

مراسم ختم موذن‌زاده در حالی در مسجد اردبیلی‌های تهران برگزار می‌شود که این مسجد مملو از آدم بوده است.

منبع: همشهری ماه ویژه ایران شناسی(سرزمین من)

بلندترین گلدسته

استاد مرحوم رحیم موذن زاده اردبیلی 

استاد مرحوم رحیم مؤذن زاده که به خاطر اذان مشهور و تاریخی اش در حافظه ایرانیان و بسیاری از مسلمین جای دارد، در سال 1304 در اردبیل در خانواده ای متولد شد که شاید بیش از یک قرن به فعالیت های مذهبی می پرداخته اند. پدرش، مرحوم شیخ عبدالکریم اردبیلی، مؤذن بود و زمانی که در مسجد امام تهران اذان می خواند، صدایش به طور زنده از رادیو پخش می شد. شیخ عبدالکریم اردبیلی، تا سال 1322 در منطقه اردبیل به وعظ و اذان گویی مشغول بود و نخستین بار به خاطر اذانی که در این سال در رادیو گفته بود، شهرت پیدا کرد و سپس تا سال 1326 برنامه سحری رادیو را به صورت زنده، از طریق مسجد امام(مسجد شاه سابق) اجرا می کرد و در سال 1329 از دنیا رفت.

رحیم، نعیم، سلیم، محمود و داوود پنج پسر عالم بزرگ شیخ کریم بودند؛ همه شان به غیر از محمود، مداح اهل بیت شدند و حالا چند دهه است که صدای آنها بخشی از هویت مذهبی ترک زبان ها را تشکیل می دهد.

در آن سال‌ها یک فرانسوی هنرشناس و صاحب ذوق، صدای اذان مرحوم شیخ عبدالکریم را بر روی صفحه‌ی گرامافون ضبط کرده بود که آن صفحه اکنون در یکی از موزه‌های فرانسه نگهداری می‌شود.

در خانواده مؤذن زاده که اغلب به فعالیت های مذهبی و اذان گویی پرداخته اند، رحیم مؤذن زاده، فرزند ارشد شیخ عبدالکریم است، راه پدر را با جدیت بیشتر پی گرفت و عملاً پس از درگذشت پدرش به جای او قرائت اذان را ادامه داد.

اذان مشهور مؤذن زاده که در گوشه‌ روح الارواح آواز بیات ترک(زند) خوانده شده است، اذانی است که رحیم مؤذن زاده در سال 1334 در میدان 15 خرداد در استودیوی 6 خوانده است.

به روایت خود مؤذن زاده، او در حالی که روزه‌دار بوده می‌خواسته است اذانی بگوید تا برای فرهنگ ایران و اسلام یادگاری ارزنده باشد. مؤذن زاده برای ضبط این اذان گوشه‌های مختلفی را می‌آزماید، اما هیچ کدام مورد پسندش واقع نمی‌شود، تا این ‌که مناسب ‌ترین گوشه را برای قرائت اذان،‌ روح‌الارواح می‌بیند. ایشان بارها گفته است: "از ضبط این اثر همیشه یک احساس غرور معنوی در طول سال‌های گذشته با من همراه بوده است و اگر تنها همین ثروت معنوی باقی بماند برای من کافی است".

استاد موذن زاده در روزهای پایانی حیات خود، زندگی‌اش را اینگونه توصیف کرده بود: «من سال ‌1304 در اردبیل به دنیا آمدم، ‌در آن دوران ما عوض دبیرستان مکتب می‌رفتیم. همه هم متدین بودند. خانواده‌ها در دوره‌ی ما در ابتدای امر بچه‌ها را با قرآن مانوس می‌کردند. ما هم پس از طی این مرحله به مدرسه حاج ابراهیم آمدیم. طلبه بودیم به اصطلاح امروز، ولی در حین طلبگی، این اذان با ما همراه بود. صبح و ظهر و عصر و شب در مسجد و اماکن مذهبی هر روز اذان می‌خواندیم، ‌تا اینکه یک شب که پدرم در خیابان ایران اردبیل ساکن شد. او عادت داشت هر کجا که میهمانی هم برود صبح پشت بام رفته و اذان بگوید، صبح آن روزی که پدرم اذان گفت: امام جمعه‌ی اردبیل گفته بود که من صدای ملکوتی می‌شنوم، ببینید این صدا از کجا می‌آید. آن‌ها همه خانه‌ها را گشته بودند تا اینکه صاحب خانه‌ی ما گفته بود شیخ عبدالکریم اردبیلی اینجا آمده و اوست که اذان گفته است. ما را خواستند و آوردند در مسجد و در داخل مسجد به ما ‌2 تا اتاق دادند. مرحوم پدرم سال ‌1322 برای نخستین بار اذان را در رادیو گفت و همین طور تا ‌1326 که برنامه‌ی سحری را به صورت زنده اجرا می‌کرد.

او در سال ‌1329 سکته کرد و من قبول کردم جای او اذان بگویم تا الآن که با این سن و سال هنوز مشغولم و افتخار دارم که با گفتن آن یک اذان، برای اسلام و مملکتم کاری کرده‌ام. ما که نه ثروت داریم و نه مکنت و همین یک اذان برایمان بهترین خیر است.

هر روز تلفن می‌زنند و می‌گویند که این اذان خیلی زیبا گفته شده است، می‌دانید چرا؟ من جوابتان را می‌دهم برای این که باطن- اشاره به قلب- خوشگل است، برای این که این اذان را با دهن روزه پر کردم تا قربه الی الله باشد. این یک کار مادی نبود بلکه معنوی بود نتیجه‌اش را هم می‌بینید. واعظ تهرانی در جایی گفته بود اذان همه قبول باشد اذان است اما این اذان موذن‌زاده آدم را وادار می‌کند که به مسجد بیاید.

البته این اذان گفتن در خانواده‌ی ما موروثی است. ‌150 سال است که خانواده‌ی ما اذان می‌گویند. حتی زمانی که در اردبیل آن موقع‌ها شناسنامه می‌دادند به تناسب شغل و حرفه نام خانوادگی انتخاب می‌کردند. به بابایم هم گفته بودند تو چیکاره‌ای؟ گفته بود موذن. گفته بودند نام خانوادگی شما موذن است.

زمانی که سال ‌1329 پدرم فوت کرد و من جای او رفتم. گوینده‌ها می‌گفتند اذان، اذانی که به وسیله استاد موذن، "زاده اردبیلی" گفته شده است. لذا این "زاده اردبیلی" از آن موقع به اسم ما اضافه شد. یک روزی هم تصمیم گرفتم تا یک اذان یادگاری را بگویم. در استودیوی ‌6 صدا و سیما هر گوشه‌ای انداختم نشد تا اینکه آن را در روح‌الارواح آواز بیات ترک به این شکل که بیش از ‌50 سال پخش می‌شود گفتم. ما ایرانی هستیم و اذان ما باید برخاسته از خودمان باشد. الان اذان خوان‌هایی هستند که تقلید می‌کنند از عربستان و این پسندیده نیست و خود ما باید ابتکار به خرج دهیم. الآن ‌50 سال است که کسی نتوانسته روی این اذان من اذان بگوید حتی برادرم سلیم که آن صدای گیرا و زیبا را دارد و این خواست خداست. همان خدایی که می‌گوید اگر با من یک صدایی کنید، محبت شما را به قلوب همه می‌اندازم. البته ‌20 سال پیش می‌خواستم یک اذان دیگر به مدت ‌15 دقیقه که در وسط آن دعا است را پر کنم اما نگذاشتند و گفتند که اذان ‌6 دقیقه بیشتر نمی‌شود. ولی در کل می‌خواهم بگویم در هر کاری که خدا و اخلاص در نظر گرفته شود آن کار جواب مثبتی خواهد داشت».

مرحوم موذن زاده پس از هر بند از اذان، ادعیه و عباراتی را به حالت زمزمه قرائت می‌کرد، اما به خاطر محدودیت زمانی پخش اذان در صدا و سیما، اذان ایشان بدون آن ادعیه و عبارت پخش می‌شود و تنها همان بند مربوط به شهادت بر ولایت امام علی پخش می‌شود.

حاجی اذان خودش را خیلی دوست دارد، مخصوصا علیا ولی الله و حی علی خیرالعمل را. این دو جمله سخت ترین و زیباترین بخش اذان حاج رحیم است.

اذانش آنقدر دلنشین است که گویا برای اولین بار است اذان می‌گوید. کسی نتوانسته روی اذانش اذان بگوید، حتی برادرش سلیم که صدای گیرا و زیبایی دارد و از نظر استاد این خواست خدا بود.

بزرگان فن می‌گفتند اذانش زیباترین، گیراترین و موزیکال‌ترین اذانی است که در همه‌ی کشورهای اسلامی اجرا شده. اذان حاج رحیم در تاریخ اذان و تاریخ موسیقی ایران یک اتفاق است. دوست موسیقی شناسی سال‌ها پیش می‌گفت: اگر خداوند بیات ترک را دوست نداشت، اذان موذن زاده در این نغمه این گونه جان‌ها را به پرواز در نمی‌آورد. رحیم مؤذن زاده‌ اردبیلی مؤذنی است که صدایش در روح و جان ایرانیان خانه دارد و نغمه‌های اذان او در دل مؤمنین و حتی غیر متدینین خوش نشسته است.

مؤذن زاده اردبیلی که زمانی در اردبیل زندگی می‌کرد، بعدها به مهر شهر کرج کوچید و در آنجا ساکن شد. این اذان گوی سرشناس ایرانی، در سن هشتاد سالگی بر اثر بیماری روز پنجشنبه 5 خرداد ۸۴ در تهران دعوت حق را لبیک گفت. روحش شاد...

منبع: سایت حوزه

آشنایی با استان اردبیل

allah allah ardabil 

استان اردبیل یکی از استان‌های ایران است که در شمال غربی این کشور واقع شده است. مساحت این استان ۱۷۹۵۳ کیلومترمربع(حدوداً ۱٫۰۹ درصد از مساحت کل کشور) و جمعیت آن بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ برابر یک میلیون و ۲۲۸ هزار نفر می‌باشد. مرکز این استان شهر اردبیل است و بر طبق آخرین تقسیمات کشوری، شامل ۹ شهرستان، ۲۵ بخش، ۲۱ شهر و ۶۶ دهستان می‌شود. این استان در سال ۱۳۷۲ از استان آذربایجان شرقی جدا و به استانی مستقل تبدیل شد.

استان اردبیل یکی از مناطق گردشگری در ایران است. یکی از ویژگی‌های این استان آب و هوای مطبوع و خنک این منطقه در فصول بهار و تابستان می‌باشد. مجتمع‌های آبگرم سرعین در ۳۵ کیلومتری غرب شهر اردبیل یکی از مشهورترین مناطق گردشگری استان اردبیل می‌باشد که در فصول گرم به خصوص تابستان، میزبان ده ها هزار گردشگر از اقصا نقاط ایران و کشورهای خارجی است. سرعین بیشترین هتل و هتل آپارتمان ها را با جمعیت نسبتاً کم ساکن، در مقایسه با سایر مناطق گردشگری ایران دارد. گفته می‌شود حدود ۷۰ هتل، هتل آپارتمان و مهمان پذیر در این شهر توریستی کوچک موجود است. اکثر ساکنان استان اردبیل را، آذری‌ها تشکیل می‌دهند که به زبان ترکی آذربایجانی تکلم می‌کنند. البته در پاره‌ای از نواحی استان، زبان‌های تاتی و تالشی نیز در بین مردم تکلم می‌شوند

نام قدیمی شهر

غالب صاحب‌نظران نام قدیمی شهر را «آرتاویل» و از ریشه اوستایی می‌دانند. این نام از ترکیب دو کلمه «آرتا» (به‌معنی مقدس که در فارسی میانه تبدیل به «ارد» شده‌است و در کلماتی نظیر اردشیر آمده‌است) و «ویل» تشکیل شده‌است. امروزه در مناطق تالش‌نشین استان، هنوز هم به اردبیل، «آردویل» می‌گویند که معنی «شهر مقدس» را می‌دهد

لقب‌ها

اردبیل در طول تاریخ، به نام‌های گوناگونی از جمله «دارالارشاد»، «دارالملک»، «دارالعرفان»، «دارالامان» و «شهر مقدس» ملقب بوده‌است و در دوره‌های مختلف، مرکز ایلات آذربایجان بوده و به‌علت قرارداشتن در مسیر جاده ابریشم، از رونق اقتصادی بسیار خوبی، برخوردار بوده‌است

چشمه‌های آب معدنی

یکی از مهم‌ترین جاذبه‌های گردشگری استان اردبیل، چشمه‌های آبگرم این استان واقع در شهر سرعین در ۳۰ کیلومتری شهر اردبیل است. در این شهر، ۸ چشمه آبگرم معدنی وجود دارد. علاوه بر این، ۱۴ چشمه‌ آب معدنی دیگر در شهرهای دیگر استان از جمله نیر، خلخال و مشگین‌شهر وجود دارد.

کوهستان سبلان در جنوب شرقی مشکین شهر و در فاصله ۲۵ کیلومتری آن واقع شده‌است. این کوهستان دارای پوشش گیاهی متنوعی است و بیش از ۳۰۰۰ گونه گیاهی در آن شناسایی شده‌است. این کوه، یکی از آتشفشان‌های خاموش کشور محسوب می‌شود و ارتفاع بلندترین قله این کوه که سلطان ساوالان نام دارد، ۴۸۰۰ متر از سطح دریا می‌باشد.

آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی

بقعه شیخ صفی‌الدین اردبیلی یکی از ده اثر باستانی مهم کشور به‌شمار می‌رود. این بنا در سال ۷۶۵ هجری بنا شده‌است و در طول زمان مورد احترام پادشاهان صفوی بوده‌است. بنای کنونی این بقعه شامل مجموعه‌ای از گورهای شاهان و شاهزادگان صفوی و چند ساختمان دیگر (ازجمله مسجد، چینی‌خانه، حرم‌خانه و...) می‌شود. در سال ۱۳۸۶ تلاش‌هایی برای ثبت این اثر در فهرست آثار جهانی یونسکو آغاز شده‌است.

شورابیل

دریاچه شورابیل در حریم شهری اردبیل قرار دارد و شهرک های کوثر، مهر، راه و ترابری، دادگستری، ولیعصر و دانشگاه های محقق اردبیلی، پیام نور، علوم پزشکی و نمایشگاه بین المللی اردبیل در حاشیه این دریاچه قرار گرفته‌اند. جهت اقامت توریست خارجی و میهمانان داخلی هتل شورابیل با درجه بندی دو ستاره در ساحل شمالی دریاچه و مجتمع توریستی کوثر با درجه بندی سه ستاره و با امکانات چهل و شش واحد سوئیت ویلائی و سالن کنفرانس،سالن همایش و دو باب رستوران، کافی شاپ، کافی نت و سالن ورزشی در زمینی به وسعت 26125 مترمربع در ساحل جنوبی دریاچه شورابیل ساخته شده است. دریاچه شورابیل که مساحت آن ۱۲۰ هکتار است، برای مصارف کشاورزی قابل استفاده بوده و در حال حاضر نوعی ماهی در آن پرورش داده می‌شود.

صنایع دستی

گلیم عنبران، جاجیم، شال، مسند عنبران، سفال، صنایع چوب مانند معرق، منبت و خراطی، مصنوعات چرمی و قالی بافی(قالیچه قوبای اردبیل بسیار معروف است)، قلاب بافی، مفرش، خورجین، ورنی(ورنی و زیرانداز حاوی رنگ‌ها و طرح هایی برگرفته از طبیعت زیبای آذربایجان، بیشتر توسط عشایر شاهسون دشت مغان بافته می‌شود).

آش شیر، آش دوغ، پیچاق قیمه، کوفته، لَوَنگی، خشیل، هُرا، قویماق، ترشی قورمه، ساج ایچی، سبزی قورمه، آب پیاز، آش اوماج، آَش یارما، بزباش، خورشت قاتق، تاس کباب، چیغیرتما، حلوا زرد، تر حلوا، حلوای زنجبیل، قیساوا و قیقاناق غذاهای محلی این استان هستند. همچنین مسند، سرشیر، کره، حلوای سیاه، آب نبات، شیرینی های محلی و تخمه آفتابگردان، عسل خالص سبلان، عصاره گل های رنگارنگ و عطرآگین طبیعت سرسبز سبلان مشهورترین سوغات منطقه می‌باشد. حلوای سیاه استان به صورت معجونی از جوانه گندم و کره طبیعی نشاط بخش و مقوی است.

منبع: سایت ویکی پدیا 

پیام ورودی

با سلام مطالب این وبلاگ اختصاص به نوزدهمین دوره ی مسابقات اذان دانش آموزان سراسر کشور دارد