میلاد امام رضا(ع) و دهه کرامت را به محضر دانش آموزان عزیز تبریک عرض می نمائیم.
ای موعود! ای بر رواق چشم نشسته! ای حجت! ای زیباتر از تمام گل ها! ای امید روشنایی در دل تار شب ظلمانی دروغ، بیداد، شکنجه، فریاد، غم، آتش و انفجار! در گرگ و میش سحرگاه، پایان دروغ را انتظار مىکشیم! آن روز که بیایى، جهان براى خوشبختى ما تنگ است، آغاز و فرجام خویش را در تو مىجوییم، این گریه را پایانى است اگر، اشک راه خود را بداند و بر هر دامانى نریزد.
پوست را مغز و سال را روز و زیستن را کام و بودن را نام تویى. من کیستم؟ تو کیستى؟ من اینک نه آنم که بودم! تو اما، تو همچنان آنى که بودى:
این مــن نـه منم اگر منی هست تویی
ور در بر مــــن پیرهنـــــی هست تویی
در راه غمت نه تن به من ماند و نه جان
گر زان که مرا جان و تنـی هست تویی
مگذار که بگویم در تن من، امید را به خاک سپردند و سنگى صنوبرى شکل بر سر آن نهادند؛ هیچیم هیچ، بىتو اى همه کس، همه چیز، همه جا، همه وقت، همه عمر...
بی تو هیچم هیچ همچون سال بی ایام خویش
بی تو پوچم پوچ همچون پوست بی بادام خویش
ای تو همچون غنچه عطر عصمتم را پاسدار
ای پناهم داده در خلوتگه آرام خویش
ای تو روشن تر ز هر مقیاس با دیدار تو
دیده ام صد کهکشان خورشید را در شام خویش
ای تو در من هر چه هستی ای تو در من هر چه شور
خون تاکستان هستی کرده ام در جام خویش
عطر نرگس های چشمم با نسیم هر نگاه
تا بهار سبز چشمت می برد پیغام خویش
در تو خواهم خفت همچون قطره در دریای ژرف
در تو خواهم جست هم آغاز و هم فرجام خویش
در خزان عمرم و در سینه پروردم بهار
در شگفتم از شکفتن های بی هنگام خویش
دلى داریم به پریشانى دود؛ سرى داریم به حیرانى رود؛ چشمى به گریانى ابر؛ غمى به وفادارى بخت. نه اقبال خوشایندى، نه مرگ ظفرمندى.
رفتن، یعنى غیبت، آمدن، یعنى ظهور. بودن یعنى انتظار. کار یعنى سالنامه عمر را ورق زدن. سیاست، یعنى به لبخند تو خندیدن. حکومت، یعنى زیر پاى تو فرش گستردن. عاشورا، یعنى غم هاى تو. محرم، یعنى دمیدن مهتاب فراق. این است معناى حقیقى کلمات.
دل کویری ام را بسرایم یا نگاه آبی عنایتت را که مواج ترین انتظار دریایی ام در برهوت تنهایی من است؟ دریا! بیا و تنهایی کویری ام را از من بگیر و از دلم، ساحلی بساز که می خواهم تا همیشه، زیرنوازش دست های مواج تو باشم...
من از تبار تشنه غروب هاى انتظار
که سبز مىتپد دلم به شوق دیدن بهار
بیا میان ذهن این همیشههاى شب به دوش
نهال روشن سپیده را، تو مهربان، بکار
بیا براى آسمانِ خسته سکوت پوش
نوید بال بالِ آبى پرندهاى بیار
بیا بخوان دوباره قصه قشنگ آسمان
به گوش بالِ بسته کبوتران این دیار
تمام لحظههاى ما، غبار غم گرفتهاند
مگر به یمن چشم تو فرو نشیند این غبار
... و تو سلام بر تو آن دم که از مشرق انتظار، طلوع می کنی، تا تفسیر خلقت انسانی باشی! سالیانی است باد، بر گلدسته کوه، اذان تو را مویه می کند و موج، در سینه دریا، از بی قراری تو سر بر صخره می کوبد. خاک، گوش به زنگ موسیقی قدم هایت مانده و آتش در هرم عطش تو، شعله می سراید.
ای ترجمه آسمان به زبان خاک!
ای شرح بی نهایت آب و ای شأن نزول آفتاب!
آیا هروله انسان را در عطش عدالت می بینی و آیا سعی عاشقان را در وادی انتظار درمی یابی؟!
صبح بى تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بى تو حتى مهربانى حالتى از کینه دارد
بى تو مىگویند تعطیل است کار عشقبازى
عشق اما کى خبر از شنبه و آدینه دارد
جغد بر ویرانه مىخواند به انکار تو اما
خاک این ویرانهها بویى از آن گنجینه دارد
خواستم از رنجش دورى بگویم یادم آمد
عشق با آزار خویشاوندى دیرینه دارد
در هواى عاشقان پر مىکشد با بى قرارى
آن کبوتر چاهى زخمى که او در سینه دارد
ناگهان قفل بزرگ تیرگى را مىگشاید
آنکه در دستش کلید شهر پر آیینه دارد
ای خلاصه رسالت انسان! ای تفسیر بعثت پیامبران! ای محصول خلوت حرا! ای نتیجه پیوند غدیر! ای مسند مستند فاطمه علیهاالسلام! ای پاسخ سکوت مجتبی علیه السلام! ای امتداد رگ بریده حسین علیه السلام! ای حنجر توفانی سجاد علیه السلام! ای منشور دانش باقرالعلوم علیه السلام! ای پایان نامه مکتب صادق علیه السلام! ای پنجره رهایی امام کاظم علیه السلام! ای نهایت خشنودی رضا علیه السلام! ای تصویر کرامت جوادالائمه علیه السلام! ای تعبیر هدایت امام هادی علیه السلام! ای یگانه میراث امام حسن عسگری!
دریاب این سرگردانی عالم را و به فریاد عدالت متروک، در این غفلت ستان زمین برس! زمین، سراسر، کربلای عطش است و نینوای جنون!
سلام بر تو که آخرین پاسخ خداوند به اولین نیاز خلقتی! سلام بر تو که چشم خدایی در میان آفریده هایش و مگر چشم خدا را حجابی است؟ مگر می توان چیزی را از چشم خدا پنهان کرد؟
آه، با خیالات کودکانه مان، چه زشتی ها را از چشم مردم پنهان کردیم و پنداشتیم که از چشم تو نیز... آه، چه مکان هایی را خلوت و به دور از نگاه غیر یافتیم و به آلودگی گناه رضایت دادیم؛ غافل از آنکه...!
آه! فدای چشم هایت شوم؛ چند قرن است این همه سیاهی و آلودگی و ستم را می بینی و می سوزی؟ آخر تو غیرت اللّه هم هستی. حال می فهمم چرا گفته اند چشمانت سرخ نامه است. وای که دود این همه ستم و بی عدالتی وگناه، با آن چشمان آسمانی ات چه کرد!
«السلام علیک یا عین الله فی خلقه»
ای آخرین بازمانده سلسله نور! بیا که بی نفس گرمت، جرعه جرعه اندوه سر می کشیم و دامن دامن اشک می ریزیم.
بیا ای نامت، یادآور سال ها رنج و انتظار!
بیا ای آخرین یادگار، ای گل همیشه بهار!
اگر تو بیایی، تمام پنجره های بسته، به روی وسعت بی کرانه اشراق باز خواهد شد.
اگر تو بیایی، آینه های غبار آلود، سرشار از سخاوت باران می شوند.
اگر تو بیایی، چهار فصل پاییزی دل هامان، پرشکوفه می شود.
اگر تو بیایی، زمین تمام ثروت های نهفته اش را نثار قدومت می کند.
اگر تو بیایی، هیچ اشک غربتی بر گونه ها نمی چکد و صدای هیچ دادخواهی بی پاسخ نمی ماند.
اگرتو بیایی، هیچ بغضی در گلو نمی شکند و هیچ حنجره ای از غم فراقت مویه سر نمی دهد.
بیا که دیدهام از انتظار لبریز است
کویر سینه تفتیدهام عطشخیز است
شکوه رویش سُکرآور بهارانى
که بیطراوت رویت، بهار، پاییز است
به باغ عاطفه، عطر نگاه تو جاری است
مشام جان ز شمیم تو عطرآمیز است
همیشه خاطر ما آشیان یاد تو باد
که در هوای تو پرواز، خاطرانگیز است
بخوان که نغمه تو معجز مسیحایی است
نوای گرم تو شورآور و شکربیز است
ز کوچهسار دیار دلم عبور نکرد
به غیر دوست که این کوچه کوی پرهیز است
بیا و بر دل آلودهام نگاهی کن
که پیش عفو تو کوه گناه ناچیز است
ماه شعبان از ماههای پربرکت و مقدسی است که منسوب به پیامبر اکرم(ص) است. رسول خدا در این ماه دل به عبادت و مناجات معبود مینهاد. روزهای آن را روزه میداشت و شبهایش را به تهجد میگذراند. گفتهاند ماه شعبان مقدمهای است برای ورود در رمضان که ماه ضیافت الهی و برترین ماههاست.
یکی از اعمال موکد در این ماه خواندن مناجات شعبانیه است که آکنده از مضامین بلند عرفانی و عاشقانه است. همنوا با امیرالمومنین(ع) و فرزندان پاکش فرازهایی از ترجمه این مناجات جانبخش را زمزمه می کنیم:
بارالها بر محمد و خاندان محمد درود فرست. چون تو را میخوانم دعایم را بشنو و چون ندایت میکنم ندایم را شنوا باش و چون نجوایت میکنم به من روی آور. به سوی تو گریختهام و با حال مسکنت و تضرع در برابرت ایستاده و نسبت به پاداش نزد تو امید بستهام. درونم را نیک میدانی و از نیازم خبرداری و از ضمیر پنهانم آگاه هستی. تحولات درونی و فرجام کارم بر تو پوشیده نیست و نیز آن چه را که میخواهم بدان زبان بگشایم و از تو طلب کنم، میدانی.
آقای من، مقدرات تو بر من جاری گشته است، از آن چه تا پایان عمر بر من خواهد گذشت، از نهان و آشکارم. فزونی و کاستی و سود و زیانم همه به دست توست. بارالها، اگر محرومم کنی چه کسی مرا روزیبخش خواهد بود و اگر خوارم سازی چه کسی مرا یاری خواهد کرد؟
مولای من، اگر اجلم نزدیک شود و کردارم مرا به تو نزدیک نساخته باشد، اقرار به گناهان را وسیله تقرب خود به سوی تو قرار خواهم داد. بارالها بر نفس خود ستم بسیار نمودهام، پس وای بر من اگرم نبخشایی. نیکیات در ایام زندگانیم بر سرم سایه افکنده است، پس این نیکی را در زمان مرگم از من دریغ مدار. چگونه از نگاه مرحمتت پس از مرگ نومید گردم، در حالی که در روزگار حیاتم جز زیبایی و نیکویی از تو ندیدهام؟
در دنیا بسیاری از گناهانم را پوشاندی، اما مولای من، در آخرت نیاز بیشتری به ستر معاصی دارم که مرا در برابر شاهدان قیامت و بندگان شایستهات رسوا نگردانی. بخششت امید مرا گشوده و بخشایشت برتر از اعمال من است، پس در زمان حکم بر بندگانت در قیامت، مرا با دیدار خود خشنود ساز.
عذرخواهی من به سوی تو پوزش خواهی کسی است که از پذیرفته شدن عذرش بینیاز نیست، پس پوزشم را پذیرا باش، ای کریم ترین کسی که گنهکاران به سویش عذر میآورند...
بارالها، اگر میخواستی مرا به سقوط بیفکنی از ابتدا هدایتم نمیکردی، و اگر میخواستی رسوایم گردانی هرگز عافیتم نمیبخشیدی، گمان نمیکنم به نیاز من، که سالهای عمرم را در طلبش از تو گذراندهام، پاسخ رد بدهی.
پروردگارا، اگر به گناهانم مواخذه گردانی تو را به بخشایشت مواخذه کنم و اگر به دوزخم درافکنی اهل آتش را به دوستیم با تو آگاه خواهم ساخت! اگر اعمال من در کنف طاعتت کوچک است، لیک در ساحت امیدت، آرزوهایم بس بزرگ است.
الهی، عمر را در هوای غفلت از تو گذراندهام و جوانیم را در مستی دوری از تو تباه ساختهام. مرا توان آن نیست که از نافرمانیت برون شوم جز آن زمانی که دلم را به شوق محبتت بیدار نمایی و دلم را از زنگارهای غفلت بپیرایی.
بارالها، به من همچون کسانی بنگر که تو را خواندهاند و اجابتشان کردهای و آنان را یاری نمودهای تا در اطاعت تو گام نهند. ای آن نزدیکی که از شیفته خود دور نمیگردی و ای بخشندهای که نسبت به آن که امید ثوابت دارد، بخل نمیورزی.
خدایا، مرا دلی ده که شوقش آن را به تو نزدیک سازد و زبانی عطا بخش که راستیش آن را به سویت فراآورد.
بارالها، من بندهی ناتوان و گنهکار تو هستم، اما از آنانم قرار مده که از آن ها روی گردانیده و بخشایشت را از آنها دریغ نمودهای. الهی، مرا کمال رهایی به سوی خودت ارزانی دار و چشمان دل را با فروغ نظاره به خود، روشنی بخش تا این که چشمان دل، حجاب های نورانی را درنوردد و به معدن عظمت باریابد و جان های ما در شکوه قداستت معلق گردد.
الهی، مرا از آنانی قرار ده که صدایشان کردی و تو را اجابت کردند و به آنان نظری کرده و مدهوش جلالت گشتند. هم آنانی که در نهان نجوایشان کردی و در عیان برایت به کار پرداختند.
خدایا، اگر غفلت مرا از آمادگی دیدارت بازداشته، اما امید به کرمت مرا بیدار ساخته است. اگر مجازات بزرگت مرا به آتش دوزخ فرامی خواند، لیک پاداش سترگت مرا به بهشت دعوت میکند.
بارخدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و از کسانی قرارم ده که دائما در یاد تو هستند و هرگز پیمانت نمیشکنند و از سپاس تو غافل نبوده و امر تو را سبک نمیشمرند.
بارالها، مرا در روشنایی عزتت درآور تا تنها دل به معرفت تو بندم و از غیر تو روی گردانم و تنها خوف تو را در دل داشته باشم، ای صاحب جلالت و کرم... .
نام معصوم ششم، علی(ع) است. وی فرزند حسینبنعلیبنابیطالب(ع) و ملقب به سجاد و زینالعابدین میباشد. امام سجاد در سال 38 هجری در مدینه ولادت یافت. حضرت سجاد در واقعه جانگداز کربلا حضور داشت ولی به علت بیماری و تب شدید از آن حادثه جان به سلامت برد، زیرا جهاد از بیمار برداشته شده است و پدر بزرگوارش- با همه علاقه ای که فرزندش به شرکت در آن واقعه داشت- به او اجازه جنگ کردن نداد. مصلحت الهی این بود که آن رشته گسیخته نشود و امام سجاد وارث آن رسالت بزرگ، یعنی امامت و ولایت گردد. این بیماری موقت چند روزی بیش ادامه نیافت و پس از آن حضرت زین العابدین 35 سال عمر کرد که تمام آن مدت به مبارزه و خدمت به خلق و عبادت و مناجات با حق سپری شد. سن شریف حضرت سجاد(ع) را در روز دهم محرم سال 61 هجری که بنا به وصیت پدر و امر خدا و رسول خدا(ص) به امامت رسید، به اختلاف روایات در حدود 24 سال نوشته اند. مادر حضرت سجاد بنا بر مشهور شهربانو نام بوده است.
ادامه مطلب ...
میلاد فرزند شجاعت ده سال پس از رحلت حضرت رسول(ص) وحضرت فاطمه(س)، وقتی علی(ع) به فکر گرفتن همسر دیگری بود، عاشورا در برابر دیدگانش بود. برادرش«عقیل» را که در علم نسب شناسی وارد بود و قبایل گوناگون و خصلت ها و خصوصیّت های اخلاقی و روحی آنان را خوب میشناخت طلبید. از عقیل خواست که: برایم همسری پیدا کن شایسته و از قبیله ای که اجدادش از شجاعان و دلیر مردان باشند تا بانویی این چنین، برایم فرزندی آورد شجاع و تک سوار و رشید. پس از مدّتی، عقیل زنی از طایفه کلاب را خدمت امیرالمؤمنین(ع) معرفی کرد که آن ویژگی ها را داشت. نامش«فاطمه»، دختر حزام بن خالد بود و نیاکانش همه از دلیر مردان بودند. از طرف مادر نیز دارای نجابت خانوادگی و اصالت و عظمت بود. او را فاطمه کلابیّه می گفتند و بعدها به«امّ البنین» شهرت یافت، یعنی مادرِ پسران، چهار پسری که به دنیا آورد و عبّاس یکی از آنان بود.
عقیل برای خواستگاری او نزد پدرش رفت. وی از این موضوع استقبال کرد و با کمال افتخار، پاسخ آری گفت. حضرت علی(ع) با آن زن شریف ازدواج کرد. فاطمه کلابیّه سراسر نجابت و پاکی و خلوص بود. در آغاز ازدواج، وقتی وارد خانه علی(ع) شد، حسن و حسین(علیهماالسلام) بیمار بودند. او آنان را پرستاری کرد و ملاطفت بسیار به آنان نشان داد. گویند: وقتی او را فاطمه صدا کردند گفت: مرا فاطمه خطاب نکنید تا یاد غمهای مادرتان فاطمه زنده نشود، مرا خادم خود بدانید.
ادامه مطلب ...ضمن تبریک میلاد با سعادت حضرت امام حسین(ع) خدمت دوستان و دانش آموزان عزیز ستاد اجرایی مسابقات مقدم عزیزان را در دارالارشاد اردبیل گرامی داشته اقامت خوشی را برای میهمانان عزیز آرزومندیم.
با عنایت به اعیاد مبارک میلادیه و شب میلاد سرور و سالار شهیدان جهان لازم دیدم زندگینامه آن بزرگوار را جهت مطالعه عزیزان در این پست قرار دهم. امیدوارم همهی ما از پیروان راستین آن حضرت باشیم.
ولادت: در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت دومین فرزند برومند حضرت علی وفاطمه، که درود خدا بر ایشان باد، در خانه وحی و ولایت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام(ص) رسید، به خانه حضرت علی(ع) و فاطمه(س) آمد و اسما را فرمود تا کودک را بیاورد. اسما او را در پارچه ای سپید پیچید و خدمت رسول اکرم(ص) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت. به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش، امین وحی الهی، جبرئیل فرود آمد و گفت: سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون(شبیر) که به عربی(حسین) خوانده می شود نام بگذار. چون علی برای تو به سان هارون برای موسی بن عمران است، جز آن که تو خاتم پیغمبران هستی. و به این ترتیب نام پرعظمت حسین از جانب پروردگار، برای دومین فرزند فاطمه(س) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندی را برای فرزندش به عنوان عقیقه کشت، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر او نقره صدقه داد.
حسین(ع) و پیامبر(ص): از ولادت حسین بن علی(ع) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله(ص) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبــت و لطفــی که پیامبر راستین اسلام(ص) درباره حسین(ع) ابراز می داشت، به بزرگواری و مقام شامخ پیشوای سوم آگاه شدند. سلمان فارسی می گوید: دیدم که رسول خدا(ص) حسین(ع) را بر زانوی خویش نهاده او را می بوسید و می فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانی، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستی، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجت های خدایی که نُه نفرند و خاتم ایشان، قائم ایشان(امام زمان) می باشد. انس بن مالک روایت می کند: وقتی از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می داری، فرمود: حسن و حسین را، بارها رسول گرامی حســـن(ع) و حسیــن(ع) را به سینه می فشرد و آنان را می بویید و می بوسید. ابوهریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است، در عین حال اعتراف می کند که: رسول اکرم را دیدم که حسن و حسین را بر شانه های خویش نشانـــده بود و به سوی ما می آمد، وقتی به ما رسید فرمود هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته، و هر که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است. عالی ترین، صمیمی ترین و گویاترین رابطه معنوی و ملکوتی بین پیامبر و حسین را می توان در این جمله رسول گرامی اسلام(ص )خواند که فرمود: حسین از من و من ازحسینم.
ادامه مطلب ...
بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام رسالت، مهمترین فراز از تاریخ اسلام بوده و نزول قرآن کریم نیز از این زمان آغاز میگردد. کلمه بعثت به معنای «برانگیخته شدن» بوده و در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انسانی از سوی خداوند متعال برای هدایت دیگران میباشد.
همانطور که از روایات اسلامی و مطالعات تاریخی برمیآید، مسأله بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در ادیان الهی با برخی از خصوصیات و نشانهها، قبل از ظهور آن حضرت، مطرح بوده و بسیاری از اهل کتاب و پارهای از اعراب مشرک نیز با آن آشنایی قبلی داشتهاند. نوید و بشارت ظهور پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم)، به تصریح قرآن در تورات و انجیل ذکر گردیده و حضرت عیسی(علیه السلام) نیز پس از تصدیق توراتی که به حضرت موسی(علیه السلام) نازل شده بود، به برانگیخته شدن رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بشارت داده است. همچنین در این کتب، حتی به خصوصیات رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و یارانشان نیز اشاره شده است.
بنابراین(و همانگونه که قرآن نیز ذکر مینماید) دانشمندان اهل کتاب، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را همچون نزدیکترین کسان خود میشناخته اند. با مراجعه به تاریخ میتوان افراد زیادی را یافت که در انتظار ظهور و بعثت پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) بودهاند و افرادی از میان آنها، حتی به امید دیدار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به محل سکونت، مکان هجرت و یا حتی گذرگاه عبور و مرور آینده پیامبر هجرت کرده بودند که به عنوان نمونه، میتوان به بحیرای راهب اشاره نمود.
ادامه مطلب ...
نام: موسی
پدر و مادر: امام صادق علیه السلام و حمیده
شهرت: عبد صالح، کاظم، باب الحوائج
کنیه: ابوالحسن، ابوابراهیم
زمان و محلّ تولّد: صبح روز یک شنبه 7 صفر سال 128 قمری در روستای «ابواء» واقع در بین مکه و مدینه.
زمان و محلّ شهادت: 25 رجــب سال 183 قمری، در زندان هارون، در بغداد در سن 55 سالگی، به دستور هارون مسموم شده، و به شهادت رسید.
مرقد شریف: شهر کاظمین(نزدیک بغداد)
دوران زندگی: دو بخش:
1- دوران قبل از امامت، از سال 128 تا 148 قمری(20سال)
2- دوران بعد از امامت، از سال 148 تا 183(35سال) که در عصر طاغوت هایی به نام های: منصور دوانیقی، مهدی عبّاسی، هادی عبّاسی و هارون الرّشید بود، و بیشتر دوران امامتش(23سال و دو ماه و 17 روز) در عصر خلافت هارون(پنجمین خلیفه عباسی) بود، و آن حضرت در این عصر، سال ها در زندان های متعدد به سر برد.
بنیاد پاک... میلاد فرخنده:
به نظر می رسد که روستای ابواء، واقع در راه مکّه و مدینه، بیش از سایر جاها، قافله های حجّاج اهل بیت را به سوی خود جلب می کرد، زیرا آرامگاه مادر پیامبر، آمنه دختر وهب، در آنجا قرار داشته است. در راه بازگشت از حج بیت الله الحرام قافله امام ابوعبدالله صادق علیه السلام در این روستا توقف کرد. آن روز بنابر مشهورترین روایات 17 صفر سال 128 هجری قمری بود که امام برای میهمانانش سفره غذا گسترده بود که و پیکی از جانب زنانش به سوی او آمد تا مژده ولادت خجسته فرزندش را به وی برساند.
ادامه مطلب ...
بزرگ مرد خیر مدرسه ساز اردبیلی مرحوم حاج حسنعلی علیپور دیجوجین که به یاد تعداد شهیدان کربلا 72 مدرسه ساخته بود در گذشت. حسنعلی علیپور از خیرین مدرسه ساز اردبیل به دلیل سکته مغزی در بیمارستان علوی بستری بود، امروز چشم از جهان فرو بست.
وی به یاد تعداد شهیدان عرصه خونین نینوا 72 مدرسه را با هزینه شخصی خود ساخت و در اختیار اداره کل آموزش و پرورش استان اردبیل قرار داد. گفتنی است: وی همه زندگی و حتی خانه مسکونی خود را علاوه بر مدرسه سازی در ساخت مکان های عام المنفعه از قبیل حمام، درمانگاه، مسجد وقف نمود. این ضایعه دردناک و فقدان آن بزرگوار را که از خیرین نیکوکار و دلسوز برای دانش آموزان مناطق محروم و از جایگاه معنوی بالایی برخوردار بود، به محضر خانواده مکرم، دیگر بستگان آن مرحوم، عموم مومنین، خیرین نیکوکار و مدرسه ساز، جامعه محترم فرهنگیان و دانش آموزان عزیز تسلیت و تعزیت عرض نموده و برای آن فقید سعید، غفران الهی، علو درجات و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسالت می نماییم.
ضمن تسلیت روز وفات حضرت زینب(س) مناسب دیدم مختصری از زندگی آن بانوی بزرگ را ذیلاْ تقدیم حضورتان نمایم.
حضرت زینب کبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند. نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الکبرى، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و... پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشواى شیعیان حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد.
در آن زمان که صدیقه کبری علیها السلام به این گوهر دریای عصمت و طهارت باردار بود، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مدینه حضور نداشتند و به سفری رهسپار بودند. هنگامی که وجود مقدس زینب کبری سلام الله علیها متولد گشت، صدیقه طاهره علیها السلام به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود که چون پدرم در سفر است و در مدینه حضور ندارد، شما این دختر را نام بگذارید. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمی گیرم، صبر نما که به این زودی رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح داند بر این کودک می نهد.
هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا صلی الله علیه و آله مراجعت نمود و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود، نخست، به منزل حضرت زهرا علیها سلام وارد گشتند. امام علی علیه السلام خدمت آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله! خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است، نامش را معین فرمایید. فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من می باشند، لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی می باشم. در این حال جبرییل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را «زینب» بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشته ایم. رسول اکرم صلی الله علیه و آله قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید، ببوسید و نامش را زینب نهاد و فرمود: به حاضرین و غایبین امت، وصیت می نمایم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا که او به خدیجه کبری علیها سلام شبیه است.
ادامه مطلب ...
حضرت على(ع) در سیزده رجب سال 30 عام الفیل در کعبه به دنیا آمد مادرش فاطمه بنت اسد و پدرش ابوطالب نام داشت. در بیست و یکم ماه رمضان سال 40 هجرى در شهر کوفه به درجه شهادت رسید. قبر مطهرش در نجف اشرف قرار دارد.
بخش هاى زندگانى على(ع):
با توجه به اینکه امیرمومنان ده سال پیش از بعثت پیامبر(ص) دیده به جهان گشود و در حوادث تاریخ اسلام همواره در کنار پیامبر اسلام(ص) قرار داشت و پس از درگذشت آن حضرت نیز سى سال زندگى نمود، مىتوان مجموع عمر 63 ساله او را به پنج بخش زیر تقسیم نمود:
1- از ولادت تا بعثت پیامبر اسلام
2- از بعثت تا هجرت پیامبر به مدینه
3- از هجرت تا درگذشت پیامبر اسلام
4- از رحلت پیامبر اسلام تا آغاز خلافت آن حضرت
5- دوران خلافت آن بزرگوار
ادامه مطلب ...
امسال که بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب، سال همت و کار مضاعف نام نهاده شده است شایسته است که با تامل و غور در قرآن و میراث روایی بر جای مانده از اهل بیت علیهم السلام، شناختی جامع و متمایز از ابعاد گوناگون این مقوله به دست آورده تا انشاالله زمینه برای تحقق بخشیدن به این مهم فراهم آید.
در اخبار و احادیثی که از معصومین سلام الله علیهم اجمعین رسیده، از همت عالی مدح و ستایش زیادی شده و فرمودهاند: همچنان که مرغ با بال و پر خویش پرواز میکند، انسان هم با صفت حمیده بلند همتی میتواند به مقاصد عالیه خود دست یابد. در حدیثی که زینت بخش این بحث شد، امام صادق علیه السلام میفرماید: ارزش هر کس به مقدار نظر بلند و علوّ همت اوست. شخصی از حضرت پیغمبر اکرم(ص) سؤال کرد یا رسول الله دو کبوتری که در هوا در حال پرواز هستند، کدامیک از آنها نزد شما محبوب تر است؟ فرمودند آنکه بالاتر رفته و خود را به اوج زیادتر رسانده است.
ادامه مطلب ...
در شب 28 رجب، یکشنبه، سال 60 هجری قمری(یازدهم اردیبهشت سال 59 شمسی، ۲۸ آوریل ۶۸۰ میلادی) امام حسین(ع) تصمیم گرفت به همراه خاندان و تعداد زیادی از یاران و پیروانش مدینه را به مقصد مکه ترک نماید. شب جمعه در حالى که سه شب از ماه شعبان گذشته بود، وارد مکه گردید. آن حضرت پس از چهار ماه و پنج روز اقامت در مکه معظّمه(از شعبان تا پایان ذیقعده) در روز سه شنبه هشتم ذیحجه مصادف با روز ترویه (همان روزى که مسلم بن عقیل در کوفه قیام کرد) از مکه به سوى عراق حرکت کرد.
ادامه مطلب ...
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: رجب، ریزان نامیده شده است، چرا که در این ماه، رحمت خداوند بر امت من فرو می ریزد.
رجب از راه می رسد، قدر حضورش را بدانید که ناگاه خواهیم دید در حال وداع است. بهار عاشقان و دلدادگان حریم کبریایی فرا رسیده است. ماه رجب فصل روئیدن جوانه های عاشقانه زیستن و ماه شست و شوی دل و جان از زنگارهای گناه و غفلت، و آماده شدن برای ورود به ضیافت الله اعظم است. کسانی که دل در گرو محبت خدا نهاده اند، لحظه شماری می کنند تا با ورود به ماه رجب و بهره مندی از برکات آن، به درک فیوضات ماه عظیم شعبان موفق شوند و پس از آن بتوانند مدال لیاقت ورود به ضیافت الهی در ماه رمضان را دریافت نمایند. ماه رجب، سراسر نور و فضیلت و رحمت است. شب اول آن که جزء چهار شب برتر سال است و شب زنده داری در آن که بسیار مورد تاکید قرار گرفته، لیلة الرغائب(اولین شب جمعه ماه) و میلاد ابوالائمه امیرالمومنین علیه السلام. تا شب نیمه رجب و ایام مبارک بیض که راهیان طریق سلوک به اعتکاف و مناجات با رب جلیل می نشینند و بیست و هفتم رجب که رحمت الهی ظهور کرد و محمد مصطفی صلی الله علیه و آله به رسالت مبعوث شد.
رعایت کنندگان حرمت ماه رجب و عاملین به اعمال آن را رجبیون نامند. همانا که در قیامت فرشته ای ندا می دهد: این الرجبیون: کجایند افرادی که ماه رجب را محترم شمرده و اعمالی از آن را انجام داده اند. آنان بندگان خالصی هستند که در دنیا و در میان مردم بی نام و نشان زندگی می کنند و آنگاه که ماه رحمت فرا می رسد خود را در نهر نورانی رجب شست و شو می دهند و با دلی صاف و بی آلایش و پاکیزه از غفلت ها، کینه ها و گناهان، خود را برای نزول رحمت های الهی مهیا می کنند.
امام خمینی(ره)، این عارف بالله در مورد ماه رجب می فرماید: شرافت ماه رجب در زبان ها، در بیان ها، در عقل ها و در فکرها نگنجد. رجب ماه دعا و استغفار است و سفارش زیادی به استغفار در این ماه شده است.
روزه داری در این ماه، مورد تأکید قرار گرفته و پاداش فراوانی برای روزه داران به خصوص در روزهای اول، وسط و آخر ماه وعده داده شده است.
حال این ماییم و اقیانوسی از معنویت که قدم در بهار آن گزارده ایم تا با همتی خدایی خود را در برابر نفخه الهی که در این فصل، وزیدن می گیرد قرار دهیم و با دل کندن از تعلقات دنیایی، مقدمات ورود به جاده سلوک را فراهم ساخته و رنگ خدایی بگیریم.
امید است آنگاه که دستان خود را بر آستان الهی بلند می نمائید و به مناجات که زیباترین تجلی روح انسانی است، می پردازید ما را از دعای خیر خویش محروم ننمائید.
ملتمس دعا- کمیته ی اجرایی مسابقات اذان استان اردبیل