آداب و شرایط اذان و اقامه

 

آداب اذان و اقامه دو نوع است: نوع اول آدابی که رعایت آنها شرط تحقق اذان یا اقامه است و در صورت مراعات نکردن آنها اذان یا اقامه باطل می­شود. نوع دوم آدابی است که رعایت نکردن آنها ضرری به اصل اذان یا اقامه ندارد ولی رعایت کردن آنها موجب کمال و افضلیت و افزایش ثواب خواهد بود.

شرایط اذان و اقامه:

1- نیت خالص: یعنی به قصد قربت به خدا و بدون ریا انجام گیرد. 

2- عاقل بودن مؤذن: بنابراین، اذان دیوانه صحیح نیست.       

3- مسلمان بودن مؤذن: اذان شخص غیر مسلمان کافی نیست.    

4- مرد بودن مؤذن: باید مؤذن مرد باشد مگر اینکه جماعت مخصوص زنان باشد. 

5- ممیز بودن مؤذن: مؤذن باید بالغ یا ممیز باشد پس اذان بچه غیر ممیز مجزی نیست. 

6- تلفظ به عربی: کلمات اذان و اقامه مانند سایر ذکر­های نماز به عربی صحیح گفته شود.

7- دخول وقت نماز: یکی از شرایط صحت اذان و اقامه این است که در وقت نماز باشد.

8- ترتیب: بین اذان و اقامه همچنین بین کلمات آنها باید ترتیب مراعات شود.

9- موالات: میان اذان واقامه باید زیاد فاصله ندهد و اگر فاصله به قدری باشد که اقامه مربوط به آن اذان حساب نشود باید اذان دوباره بگوید، و همچنین میان اذان و اقامه با نماز نباید زیاد فاصله شود و الا اذان و اقامه را اعاده نماید.

مستحبات اذان و اقامه

چند چیز در اذان و اقامه مستحب است، یعنی مراعات آنها موجب ازدیاد ثواب خواهد بود، که عبارتند از:

1- رو به قبله بودن

2- ایستاده بودن 

3- استقرار و آرامش

4- طهارت و با وضو بودن

5- سخن نگفتن در اثنای اذان و اقامه

6- وقف کردن آخر جملات

7- اظهار لفظ جلاله الله، یعنی خوب اظهار کند

8- گذاشتن انگشت بر گوش

9- در جای بلند قرار گرفتن

10- عدالت

11- فصاحت و صدای خوب 

12- دعای وقت شنیدن اذان

13- هنگامی که مؤذن شهادتین را می­گوید، شنونده اذان این دعا را بخواند:

وَ اَنَا اَشهَدُ اَن لااِله اِلاًاللّه وَحدَهُ لاشَریکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمًداً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ، رَضیتُ بِاللهِ رَبّاً وَ بِالِاسلامِ دِیناً وَ بِمُحَمّدٍ رَسُولاً وَ بِالائِمَهِ الطًّاهِِرین اَئِمَهً

بر محمد و آلش صلوات بفرستد بعد بگوید: اَللّهُمَّ رَبَّ هذِهِ الدَّعوَتِ التّامَّهِ وَ الصَّلات القائِمَتِ آتِ مُحَمّداً(ص) الوَسیلَهَ وَ الشَّفاعَهَ وَ الفَضیلَهَ، وَ ارزُقهُ المَقامَ المَحمودَ اَلَّذی وَعَدتَهُ، وَ ارزُقنی شفاعَتَهُ یَومَ القیِامَهِ.

فلسفه اذان چیست؟

حضرت رضا(ع) فرمود: خداوند اذان را به خاطر علل بسیار، دستور داد، آنگاه امور و مفاهیم زیر را به عنوان فلسفه اذان ذکر نمود:

1- یاد آوری مردم، و بیدار باشی غافلان.

2- اعلام وقت نماز.

3- دعوت مردم به سوی پرستش خدا، و تشویق آنها برای عبادت.

4- اقرار به یکتایی خدا.

5- جهاد در ایمان.  

6- آشکار نمودن اسلام.                  

7- آگاهی بخشی به فراموش کار.    

8- آغاز و پایان با نام خدا.    

9- تکرار فصل های اذان هر کدام دو بار، تا موجب تکرار صدا در کنار گوش های مردم شده و تأکیدی باشد که اگر به اولین بار توجه نکردند، با دومین بار، توجه کنند به خاطر این که نماز دو رکعت دو رکعت است.

10- تکرار الله اکبر چهار بار در اول اذان، از این رو است که در همان آغاز که مردم در غفلت هستند، بانگ مکرر بیدار باش را بشنوند، و آماده شنیدن فصل های بعد شوند.

11- شهادت و گواهی به یکتاپرستی خدا و رسالت پیامبر(ص)، از این رو است که شنوندگان دریابند که آغاز ایمان، توحید و اقرار به آن و همچنین اقرار به رسالت پیامبر اسلام(ص) است و این که اطاعت و شناخت خدا و رسولش از هم جدا نیستند، اقرار به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اسلام(ص)، در حقیقت اقرار به همه ابعاد ایمان است.

و پس از گواهی به یکتایی خدا و رسالت پیامبر(ص)، مردم به سوی نماز دعوت می شوند، زیرا اذان مقدمه و آوای نماز است و آخرین سخن، از یکتایی خداست، چنان که آغاز آن همان است.

از رسول اکرم (ص) سؤال کردند چرا قبل از نماز اذان و اقامه مستحب است. حضرت فرمود: به خاطر این که نماز شبیه حالت های مختلف انسان در قیامت است، اذان به نفخه اول شباهت دارد که با نفخه اول او همه مردم می میرند و از همین جاست که نشستن و سجده کردن بعد از اذان مستحب است و اقامه نماز شبیه نفخه دوم است.

مفهوم اذان و اقامه

اذان در لغت به معنای اعلام است و در شریعت اسلام منظور از اذان کلمات مخصوصی است که قبل از نماز واجب یومیه گفته می شود و ا ز آن جهت اذان نامیده شده است که مؤذن با گفتن آن کلمات با صدای بلند دخول وقت نماز را اعلام می کند.

اقامه در لغت به معنای بر پا داشتن است و در شرع مقدس اسلام کلماتی است که قبل از هر نماز واجب یومیه گفته می شود. شاید از آن جهت که نمازگزار با گفتن اقامه خود را برای نیت نماز آماده می کند و با کسی حرف نمی زند تا اینکه با شروع نماز و گفتن تکبیره الاحرام نماز را بر پا نماید، اقامه نامیده شده است.

جملات اذان و اقامه عبارتند از:

جمله

ترجمه

اذان

اقامه

اَلله اَکبَِرُ

خداوند بزرگتر از آن است که به وصف آید

4 مرتبه

2 مرتبه

اَشهَدُاَنّ لااِلهَ اِلاالله

گواهی می دهم غیر از خداوند یکتا معبود دیگری نیست

2

2

اَشهَدُاَنََّ مُحمداً َرسُولُ الله

گواهی می دهم که محمد(ص) فرستاده خداست

2

2

حَی عَلَی الصَلاةِ

بشتاب به سوی نماز

2

2

حَی عَلی الفَلاحِ

بشتاب به سوی رستگاری

2

2

حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ

بشتاب به سوی بهترین کارها

2

2

قَد قامَتِ الصّلاةُ

نماز، بر پا شد

-

2

الله اَکبَرَ

خداوند بزرگتر از آن است که به وصف آید

2

2

لااِلهَ اِلّااللهُ

هیچ معبودی جز خداوند یکتا نیست

2

1

شهادت بر ولایت علی(ع) جزء اذان و اقامه نیست ولی گفتن آن اگر به عنوان جزء اذان و اقامه نباشد نه تنها جایز است بلکه مطلوب هم هست و از جمله شعارهای ایمان و علامت تشیع محسوب می شود. امام صادق(ص) فرموده است: هرگاه گفتید لااله‌الاالله محمد رسول الله، به دنبال آ ن بگویید علی امیرالمؤمنین.

اذان چیست؟

 

اذان شعار بزرگ اسلام است.

اذان وسیله دعوت عمومی در مجامع اسلامی معرفی شد.

اذان شعاری است که با نام الله شروع می شود و با نام الله پایان می پذیرد.

اذان آوای بلند توحید است.

اذان یکی از رموز بقای اسلام است.

اذان از طریق وحی به پیامبر تعلیم داده شد.

اذان بانگ نماز است.

اذان اعلام موجودیت اسلام است.

اذان معرفی عقاید و اعمال مسلمانان است.

اذان نشانه باز بودن فضای تبلیغات و اعلام مواضع فکری مسلمین به صورت روشن و صریح است.

اذان اولین شعار توحیدی در گوش نوزاد است.

اذان تنها صدایی است که به آسمانیان می رسد.

اذان صدایی است که شیطان ها را به دلهره وا می‌دارد.

اذان شعاری است سکوت شکن، موزون، کوتاه، پرمحتوا و سازنده.

اذان بیانگر اساسی ترین پایه های اعتقادی و جهت گیری عمل مسلمانان است.

اذان ندایی به سوی عبادت و بندگی خداست.

اذان مجموعه ای است از گل واژه های رحمت که فرشته وحی از درگاه احدیت برای خاتم رسولان محمد مصطفی(ص) به ارمغان آورد.

بلال فریاد بلند اسلام

 

نام(بلال)، همراه است با ایمان، عقیده و استواری در راه هدف. خاطره بلال، یادآور صبر و مقاومت در برابر دشمن و ثبات قدم و تحمّل شکنجه در راه خداست. و بالأخره...، بلال، نامی است خاطره انگیز، و یادآور مساوات اسلامی، کعبه و فتح مکّه، تقوا به عنوان ملاک برتری، ارزش انسانی مؤمن و بسیاری مسائل دیگر. در فتح مکّه، پیامبر اسلام بلال حبشی را مأمور کرد تا بر فراز کعبه برود و با ندای بلند، اذان بگوید. این عمل، هم طنین انداز ندای توحید در قبله گاه مسلمین بود، و هم اعلام برابری انسان ها از هر نژاد و رنگ و ملّیت و زبان، و خطّ بطلانی بر پندارهای موهوم اشراف، که برتری ها را در قبیله و رنگ و ثروت و امتیازهای طبقاتی و عناوین تشریفاتی می دانستند. طبیعی است که اذان گفتن بلال بر بام کعبه، برای خیلی از مشرکان گران بود. برده تحقیر شده و غلام سیاه پوست دیروز، امروز سخنگوی نهضت اسلام و مؤذّن پیامبر شده و در اسلام، مقام و منزلتی خاصّ یافته است.

قرآن به عیبجویی و استهزای برخی از مشرکان در این مورد پاسخ داد و فرمود: «ای مردم!... ما همه شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را گروه گروه و به صورت قبیله های گوناگون قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. همانا گرامی ترین شما نزد خداوند، با تقواترین شماست و خداوند، دانا و آگاه است».

نزول این آیه، در شأن بلال و در ردّ ملاک های غلط و افکار موهوم کافران بود و مرتبه و مقام بلال را دو چندان بالا برد. بلال شکنجه شده دیروزی، اینک در سایه اسلام، عزیز و گرامی شده است و برده آزار دیده عصر جاهلی امروز در پناه دین محترم است.

بلال، در تمام مدّت حیات پیامبر، اذان گوی آن حضرت بود و بانگ روح بخش او در دعوت مردم به نماز، تا آخرین روز زندگی رسول خدا، طنین انداز بود. امّا پس از رحلت پیامبر، بلال دیگر اذان نگفت. زیرا آن کس را که بلال، به پیشوایی و امامتش بر مسلمانان عقیده داشت، با مسلمین نماز نمی خواند. مقام آنان را کسان دیگری غصب کرده بودند که بلال نمی خواست مؤذّن آنها باشد. از این جهت، رخت سفر به شام بست و تا پایان عمر، در همان جا ماند و ملّت اسلام را برای همیشه، در انتظار شنیدن اذان بلال گذاشت.

در این نوشته، با ترسیمی از چهره الهام بخش و مصمّم بلال آشنا می شویم تا شاید از رهگذر این شناخت و معرفت، به اسوه ای دیگر تأسّی به جوییم و از الگویی دیگر که تربیت شده دامان اسلام است، الهام بگیریم. انسان نمونه ای که: در راه دین و در ره ایمان و اعتقاد، کوهی است استوار. هرگز نکرده است برای کسی سجود، جز بر خدای دادگر و آفریدگار. آری... بلال، اسوه ایمان و زندگی است. نام و وفا و عشق و فداکاری بلال، صبر بلال و همّت و جانبازی بلال، جاوید و زنده است. از ما درود پاک بر آن قهرمان صبر.

بلال بن رباح

جوانی بود لاغر اندام و سیه فام و قد بلند که دست تقدیر او را از سرزمین حبشه به مکه آورده بود، و پس از حوادثی سرانجام غلام مردی شده بود که از نظر سنگدلی و دشمنی با اسلام، میان قریش، ضرب المثل بود. او اگر چه ظاهری دل آرا و قیافه ای گیرا نداشت، و مانند حبشی های دیگر مورد خشم طبیعت قرار گرفته بود، ولی دلی روشن و فکری روشن تر از آن داشت. هنوز امواج گسترش اسلام، از سرزمین مکه تجاوز نکرده بود که او با کمال میل و رغبت اسلام آورد، و از خدایان مصنوعی که ملت های عرب، آنها را معبود خود می پنداشتند، ابزار تنفر نمود. شهامت قابل تحسین و ستایش وی در این بود که او زیر دست و برده مردی به نام "امّید بن خلف" که از سران قریش به حساب می رفت بود و با تمام قوا در کوبیدن اسلام و محو آثار توحید کوشش می کرد هر گاه برده چنین مردی، به محمّد صلی الله علیه و آله ایمان آورد و توحید و اسلام در دل زیر دستان او راه یابد باید طرز رفتار ظالمانه و مبارزه ناجوانمردانه او را با زیر دستانش حدس زد! بلال روزها و ماه های پر مشقت و سختی را زیر شکنجه های ناجوانمردانه قریش می گذارند، تا آن که ابوبکر به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله او را با غلام دیگری که در اختیار وی بود، مبادله نمود و بلال را خرید و آزاد کرد. موقعیت بلال و شهرت وی در میان مسلمانان، از روزی آغاز گردید که پیامبر او را به مقام مؤذنی مفتخر ساخت، جبرئیل امین نازل گردید، اذان و اقامه را به رسول خدا تعلیم نمود، پیامبر علی علیه السلام را خواست که بلال را احضار نماید بلال شرفیاب گردید، پیامبر اذان را به وی تعلیم داد و دستور داد در اوقات نماز با صدای بلند و رسائی که داشت اذان بگوید بدین ترتیب بلال برای نخستین بار در تاریخ اسلام به مقام مؤذنی رسید. پس از فوت رسول خدا، محیط اسلامی دگرگون گردید و برای بلال و امثال او فرصتی بود که با دادن یک "امتیاز" مقاماتی در دستگاه خلافت اسلامی به دست آورند. کافی بود که او برای تثبیت خلافت خلیفه چند نوبت اذان بگوید، در این صورت هر چه می خواست در اختیار او می گذاشتند، ولی از آن جا که او مرد فرصت طلبی نبود و بر خلاف عقیده خود گام بر نمی داشت حاضر نشد خلافت خلافاء را تائید کند و عوض شدن محیط کوچکترین تغییری در روش او به وجود نیاورد. و درباره خلافت ابوبکر و حق وی نسبت به خودش گفت: هر گاه ابوبکر مرا برای خدا آزاد کرده، پاداش خود را از خدا بخواهد و اگر منظور دیگری داشته اکنون حاضرم باز به بردگی وی باز گردم، من با کسی که پیامبر او را خلیفه مردم قرار نداده بیعت نمی کنم هنوز بیعت علی علیه السلام که در روز غدیر انجام گرفت بر گردن ماست با این وضع من چگونه می توانم با ابوبکر بیعت کنم؟ امام صادق علیه السلام درباره وی فرمود: بلال بنده صالح خدا بود؛ وی گفت من برای کسی پس از پیامبر صلی الله علیه و آله اذان نمی گویم و بر اثر کناره گیری او از این کار، و روی کار آمدن مؤذن هائی که فرمان بردار دستگاه خلافت بودند، یک فصل از اذان حی علی خیر العمل حذف گردید. در روزهائی که پیامبر اکرم فوت کرده بود، دختر گرامی پیامبر در هاله ای از غم و مصیبت قرار گرفته بود. روزی به بلال پیام فرستاد که برای تجدید خاطره پدر ارجمندش در مأذنه مخصوص خود قرار گیرد و به رسم زمان پیامبر، اذان بگوید. او به پاس پیام دخت پیامبر، برای نخستین بار مهر سکوت را شکست و اذان خود را شروع کرد، گریه و ناله مردم با شنیدن صدای بلال، بلند شد، مردان و زنان به یاد دوران حیات پیامبر صلی الله علیه و آله افتادند، و بیش از همه دخت گرامی پیامبر به شدت گریست. وقتی بلال دومین شهادت را با صدای مهیج و رسای خود گفت. صدیقه طاهره با شنیدن نام پدر از حال رفت فوراً به بلال خبر دادند که اذان خود را نا تمام بگذارد و از مأذنه پائین بیاید و بار دیگر به خاطر خوابی که دیده بود که رسول الله گفته بودند چرا با ما تجدید دیدار نمی کنی و به خاطر حسن و حسین اذان گفت. در زمان خلافت عمر خالد بن ولید فرمانده کل نیروهای اسلامی در سرزمین شام بود و مدتها دمشق از طرف ارتش اسلام مورد محاصره قرار گرفته زد و خورد ادامه داشت، دستگاه اطلاعاتی خلافت، گزارش هایی بر ضد فرمانده ارتش اسلام خالد به مدینه فرستاد خلیفه به ابی عبیده که فرماندهی قسمتی از ارتش را عهده دار بود و زیر نظر خالد انجام وظیفه می نمود نامه ای نوشت و در آن نامه خالد را از مقام فرماندهی عزل کرده منصب فرماندهی کل را به ابی عبیده واگذار نمود. ابی عبیده مرعوب شجاعت و بی باکی خالد بود و از این رو جرأت نکرد نامه خلیفه را برای او بخواند ولی بلال که از مضمون نامه آگاه گردید با اینکه مورد خشم دستگاه خلافت بود با کمال شهامت حاضر شد که نامه را در اجتماع عمومی بخواند پس از قرائت نامه عمامه خالد را از سرش برداشت و دست های او را بست و روانه زندان نمود حال این مطلب حاکی این است که این غلام حبشی که در دوران پیری سنگین ترین و دشوارترین کارها(مرزبانی) را به عهده گرفته بود چه شهامت بزرگی داشت، که ابتکار کار را به دست گرفت و از شجاعت و قهر و خشم خالد نترسید.

بلال روایت مفصلی درباره پاداش اذان و مقامات معنوی مؤذنان دارد که مرحوم "صدوق" آن را نقل نموده و ما برای اختصار از نقل آن خودداری می نمائیم. سرانجام بلال سید المؤذنین که انتخاب او برای این مقام از طرف پیامبر صلی الله علیه و آله یک نوع محو نژاد پرستی بود طبق روایت مشهور در سال 20 هجری در شام درگذشت و در باب الصغیر دمشق به خاک سپرده شد.

منبع: سایت تبیان

اذان، شعار توحیدی مسلمانان است

 

اذان، اعلام یکتایی خدا، رسالت حضرت محمد صلّی الله علیه و آله، ولایت علی علیه السلام، رستگاری در سایه نماز، و «تکبیر» خداوند است. اذان، فریاد بر ضدّ معبودهای خیالی، معرفی عقیده اسلامی، و شعار اسلام است.

نحستین مؤذّن اسلام، «بلال حبشی» بود که با اذان او، مردم به نماز حاضر می شدند و مؤذن شدن او، دلیل اعتبار «تقوا» و «ایمان» در دیدگاه اسلام است، نه رنگ و قیافه و نژاد و ثروت!

اذان، هم فراخواندن امّت اسلام به شرکت در نماز جماعت است، هم آماده سازی جان و دل برای ورود به «نماز».

وقتی طنین ملکوتی اذان در فضا می پیچد، دل مؤمنان را به سوی خدا می کشد و بر وحشت و خشم کافران می افزاید.

مرحوم شهید نواب صفوی به یاران خود دستور داده بود هنگام ظهر و مغرب، هر کجا بودید، با فریاد بلند اذان بگویید. همین اذان ها وحشتی در دل ماموران نظام طاغوت به وجود آورده بود. این گوشه ای از معنای حدیثی است که می فرماید: با صدای بلندِ اذان، شیطان عصبانی می شود و فرار می کند.

بی جهت نیست که «گلادستون» سیاستمدار انگلیسی در پارلمان گفته بود: تا نام محمد صلّی الله علیه و آله بر فراز مناره ها بلند است و تا کعبه پابرجاست و قرآن کتاب راهنمای مسلمین است، امکان ندارد سیاست ما در سرزمین های اسلامی استوار شود.

آری... اذان، شعار باطل کوب و دشمن شکنِ توحید است.

ما نیز از عمق جان، علی رغم خواسته مشرکان و کافران امروزی در سراسر جهان، اعلام می کنیم:

اللّه اکبر... اللّه اکبر... لا اله الاّ اللّه محمّد رسول اللّه...

منبع: سایت تبیان

فلسفه ی اذان

فلسفه ی اذان 

اذان، یکی از شعارهای مهم اسلام است که ضمن اشاره به اهمیت نماز، وجه ممیز و فصل مشخص دین اسلام از سایر ادیان است.

تاریخ تشریع اذان: اذان در اسلام پس از هجرت پیامبر اکرم(ص) به مدینه تشریع شد، پس از هجرت پیامبر اسلام به مدینه و فزونی مسلمانان، نیاز به وسیله ای برای اعلام وقت نماز و تجمع مسلمانان برای برپایی این فریضه بزرگ بود. پیامبر اسلام(ص) در فکر اتخاذ تصمیمی در این مورد بود تا این که این امر از طریق وحی و تشریع اذان حل شد.

اهمیت اذان: اذان شعاری سکوت شکن، موزون، کوتاه، پرمحتوا و سازنده است که دربردارنده اساسی ترین پایه های اعتقادی و جهت گیری عملی مسلمانان است. اذان در اسلام، سرود الهی، شعار و ندایی جهت معرفی امت واحد اسلامی است. اذان، اعلام موجودیت اسلام، معرفی عقاید و اعمال مسلمانان و فریاد علیه معبودهای خیالی است. اذان، نشانه باز بودن فضای تبلیغات و اعلام مواضع فکری مسلمانان به صورت روشن و صریح است و همیشه نشانه هشیاری و بیداری از غفلت است. اذان، آماده ساختن روح، دل و جان برای ورود به «نماز» و فریادی است که طنین ملکوتی آن در فضا، دل مؤمنان را به سوی خدا می کشد و بر وحشت و خشم کافران می افزاید. هم چنان که این وحشت را در جملات «گلاستون» سیاست مدار و صهیونیست انگلیسی مشاهده می کنیم. وی در پارلمان می گوید: «تا هنگامی که نام محمد در مأذنه ها بلند است و کعبه پابرجاست و قرآن راهنما و پیشوای مسلمان است، امکان ندارد پایه های سیاست ما در سرزمین های اسلامی استوار و برقرار گردد».

نمونه این وحشت در رفتار مشرکان و منافقان عصر پیامبر اکرم نیز دیده می شود؛ هم چنان که در آیه 58 سوره مائده آمده است: «آنان هنگامی که اذان می گوید و مردم را به نماز فرا می خوانید آن را مسخره و بازی می گیرند این به خاطر آن است که آنان جمعی نابخردند».

فلسفه تکرار اذان: از مطالب یاد شده تا حدود زیادی راز و فلسفه تکرار اذان روشن شد. افزون بر آن گفتنی است اساساً هر گروه، جمعیت و ملتی برای معرفی خود و آگاهاندن مردم برای امری و تجمع در جایی، از سرود یا شعار و یا وسیله ای استفاده می کنند. ناقوس کلیسا در مسیحیت، سرود ملی هر کشور و شیپور در برخی شهرها از آن جمله است. در اسلام نیز برای این امر مهم، اذان تشریع شد تا نشانه ای برای تجمع مردم و آمادگی آنان برای نماز باشد؛ ضمن آن که اذان برخلاف ناقوس کلیسا دارای محتوایی بس عمیق است که حتی تکرار آن در نمازهای فرادا، انسان را از غفلت بیدار کرده و او را به توحید و عقاید اساسی اسلام هشیار می سازد.
فلسفه تشریع اذان و تکرار آن، در حدیثی طولانی از امام رضا(ع) چنین بیان شده است: «مردم که مأمور به اذان شدند علت های فراوان دارد از جمله، آن کسی را که سهو کرده، یادآور باشد و آن را که غافل است متنبه سازد و کسی که وقت را نمی داند و از آن غافل است هشیار سازد. اذان گو با اذانش مردم را به پرستش خالق دعوت می کند، به آن ترغیب می کند، خود اقرار به توحید دارد، ایمان و اسلام را آشکار می سازد و آن را که فراموشش کرده یادآوری می کند...».

همچنین امام خمینی در این باره می فرمایند: «بدان که سالک الی الله در اذان، باید قلب که سلطان قوای ملکوتیه و ملکیه است و دیگر جنود منتشره و جهات متشتته ملک و ملکوت را اعلان حضور در محضر دهد و چون وقت حضور و ملاقات نزدیک گردیده، آنها را مهیای زایدی اگر از مشتاقان و عاشقان است به جلوه ناگهانی دامن از دست ندهد و اگر از محجوبان است بی تهیه اسباب و آداب وارد محضر مقدس نگردد. پس سر اجمال اذان، اعلان قوای ملکوتیه و ملکیه و جیوش الهیه برای حضور است و ادب اجمالی آن، تنبیه به بزرگی مقام وخطر آن و عظمت محضر و حاضر و تذلل و فقر و فاقه و نقص و عجز ممکن از قیام به امر و قابلیت حضور در محضر است».

افزون بر موارد یاد شده، شاید یکی دیگر از مصلحت های تکرار اذان همان فلسفه تکرار نماز باشد، امام صادق(ع) در فلسفه وجوب و تکرار نماز می فرمایند: «... خدای تبارک و تعالی چنین خواست که مسلمانان نام و یاد محمد و دین او را از یاد نبرند؛ از این رو نماز را بر ایشان واجب فرمود تا روزی پنج مرتبه به یاد او باشند و نامش را به زبان آورند و نماز و یاد خدا از آنان خواسته شد تا مبادا از یاد خدا غافل شوند و فراموش کنند و در نتیجه یاد و نامش محو شود».

در پایان تذکر این نکته شایسته است که علل یاد شده در روایات و یا دریافت های عقلی در زمینه فلسفه احکام نوعاً حکمت های احکام هستند نه فلسفه و علت تام آنها. اگر نکته دریافت شده، علت تامه حکمی باشد با وجود آن حکم است و با نبودش نیز حکم از بین خواهد رفت اما اگر حکمت باشد بود و نبود آن تنها به عنوان جزیی از علت نقشی خواهد داشت و چه بسا افزون بر آن حکمت های دیگری برای حکم باشد که ما از آن بی خبریم.

منبع: سایت تبیان