جنگل، نماز سبز جماعت

وقتی نسیم اذان گفت

گل های نوشکفته ی نیلوفر

آن را به باغ رساندند

آنگه تمام درختان

به دست های ریشه

وضو را

از آب جوی گرفتند

تا با امام خویش

بهاران

قامت به نور ببندند

آری هنوز تاک

در سجده ای به قامت رویش

سر بر سریر خاک نهاده است

در آرزوی ساغری از مستی

دیروز

با قیام درختان

جنگل، نماز سبز جماعت را

بر جا نماز سبزه به جای آورد

امروز

بعد از سلام سپیدار

ز آن سوی زمزمه ی بی سکوت جوی

بیدی بلند شد

خم گشته پشت و پریشان موی

دست دعا به ساحت ابر آورد

اما دعا چه بود که برگشت؟

این را به غیر بید نفهمید!

اینک نسیم باز

اذان گوی باغ هاست

اما دریغ باد

ما با بهار آمده قامت نبسته ایم!

شاعر: جواد محقق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد